پیرو مسیح شدن تغییر دین نیست، نام نویسی در حزب نیست، رقابت با ادیان دیگر نیست، بلکه پذیرفتن مژده پادشاهی او است در کل خلقت و در قلب و ذهن خود.
۱۳۸۶ دی ۲۲, شنبه
آئین عشاء ربانی
آئین عشاء ربانی چیست و معانی آن کدام است؟
عالی ترین نوع پرستش در عالم مسیحیت موسوم است به (( عشاء ربانی)) که به نام های دیگر نیز خوانده شده است، از جمله ((شام خداوند))، (( شراکت مقدس))، (( یوکارست)) که به معنای سپاسگزاری و تبرک آمده است. در کلیسای کاتولیک این آئین به ((مس)) نیز معروف گسته است. (( مس)) واژه ای لاتینی است که از عبارتی که کشیش در پایان مراسم بکار می برد و مومنین را برای انجام کارهای روزانه به خارج می فرستند اخذ شده است.
آئین عشاء ربانی آن طور که امروز در اکثر کلیساها اجرا میگردد شامل دو بخش عمده می باشد. بخش اول در حقیقت مقدمه ایست برای آماده شدن جهت بخش دوم و تشکیل می شود از اعتراف به کوتاهی ها و گناهان و شنیدن اعلام مغفرت الهی و دعا و راز و نیاز و استماع کلام خدا. بخش دوم که قسمت اصلی آئین عشای ربانی را تشکیل می دهد در واقع تکرار عملی است که عیسای مسیح در آخرین شامی که با حواریون خود صرف کرد انجام می شوند انجام دهند. ( رجوع شود به اول قرنتیان 23:11ـ25 و متی 26:26ـ28 و مقرس 22:14ـ24 و لوقا 17:22ـ20).
مسیح در تاسیس آئین عشاء ربانی چهار عمل جداگانه انجام داد و این اعمال چهارگانه تا به امروز جزء لاینفک مراسم می باشد و عبارتند از: گرفتن، شکر کردن، پاره کردن یا خرد کردن و یا شکستن نان، دادن
هر کدام از این چهار عمل دارای مراسم ویژه ایست:
گرفتن: مسیح نان را گرفت. نان عادی ترین غذای روزانه نوع بشر است و با همکاری خالق و مخلوق حاصل می شود. مسیح چیز ساختگی و خارق العاده بکار نبرد. بذر گندم هدیه خداوند است که به دست آدمی کاشته می شود و با زحمت کشاورز سبز می شود و خوشه می آورد و خرد می شود و به کمک آتش به نان بدل می گردد. مسیح جام را هم گرفت. شراب عصاره انگور است که در حقیقت خون تاک می باشد و او گفته بود که (( من تاک حقیقی هستم)).صرف غذا معمولی ترین وسیله مشارکت و دوستی و یگانگی است. مسیح می خواهد از رهگذر آن،پیروانش یگانگی خود را با او و با روشهای او و با یکدیگر احساس کنند. می فرماید: ملاحضه کنید بدن من مانند این نان است که برای شما خرد و شکسته و پاره می شود و خون من مانند عصاره انگور است که برای شما ریخته می شود. من خود را از روی میل فدای شما می کنم ، خود را به شما می دهم. اینست
اس اساس و بنیاد واقعی نظام جدید من یعنی محبت جانبازانه. شما هم نان و شراب را بگیرید و در میان خود تقسیم کنید یعنی از من پیروی کنید و زندگی خود را مصرف خدمت به دیگران نمائید. همه چیز را در زندگی خود بگیرید و آن را برای دیگران به کار برید. تنها با این طرز فکر اجتماع بشری تغییر خواهد کرد و لاغیر. کشیش سرپرست این آئین است ولی شرکت کنندگان در آئین شریک می باشد، یعنی عمل کشیش بدون شرکت کنندگان ناقص خواهد بود.
سپاسگذاری و تبرک: راجع به عمل دوم در گذشته سوء تفاهم زیادی رخ داده است، داده است، بدین معنی که بعضی فکر کرده اند که کشیش با خواندن دعائی بنام (( دعای تقدیس)) گوئی سحر و جادو عنصر نان و شراب را تغییر می دهد و آنها را در موقع مبدل به جسم و خون مسیح می نماید و حال اینکه در اصل دعای تقدیسی وجود نداشته است و کاری که مسیح انجام داد و ما نیز همان را انجام دهیم شکرگزاری است. البته با سپازگزاری، هر چیزی تبرک می شود. همانطور که نان و شراب جسم ما را تقویت می بخشد به همان به همان نحو وجود هیسای مسیح ( بدن و خون او ) که نان و شراب علامتی از آن است جان و روان ما را نیرو خواهد بخشید.
دادن و گرفتن: مسیح در شام آخر ، نان سر سفره و جام را گرفت و پس از شکرگزاری آنها را به حواریون خود داد و گفت اینها به مثابه جسم و خون من است که در راه سما داده می شود. حواریون هم آنها را پذیرفتند و در حقیقت نوش جان خود کردند. در مراسم عشاء ربانی قطعات کوچکی از یک قرص نان بریده شده به هر یک از شرکت کنندگان داده می شود و جامی نیز دور گردانده می شود که هر یک جرعه ای از آن بنوشند. دادن و گرفتن مشارکت را تثبیت می کند و چون همگی از یک قرص نان می خودند و از یک جام می نوشند وحدت خود را با او که نان حقیقی است و با یکدیگر عمیقاً احساس مینمایند و پیمان خویش را با وی تجدید می کنند. در مشارکت با او و با همدیگر است که هویت واقعی خود را بهتر و عمیق تر درک می کنیم و در عضویت در بدن اوست که خویشتن را بیش از پیش خواهیم شناخت. در مراسم عشاء ربانی حیات الهی را به طور ویژه ای می پذیریم و آن را جزو وجود خود می کنیم تا در سفر عمر نیرو بیابیم
خرد کردن و یا پاره کردن: کار مسیح این بود که عملاً تعلیم دهد که اساس واقعی اجتماع باید بر روی محبت جانبازانه قرار بگیرد. از این جهت بود که خود را بر روی صلیب فدا ساخت. جسم او از ضرب میخ ها و سرنیزه پاره پاره گردید و خون او ریخته شد. در اثر این فداکاری نیروی تاره ای در جهان سر داده شد که ما نیز باید خود را در معرض آن قرار دهیم. ما هم باید خرد و شکسته شویم تا غل و غش وجودمان زودوده شود و برای خدمت صافی گردد. نان و شراب در عشاء ربانی داروی بیهوشی نیست که شرکت کنندگان را بی حس و بی تفاوت سازد بلکه مانند دینامیت روحانی است که باعث تغییرات کلی و عمیق در جامعه خواهد شد.
منبع از کتاب پرسشها و پاسخ ها نوشته ای از: ح ـ ب ـ دهقانی تفتی
عالی ترین نوع پرستش در عالم مسیحیت موسوم است به (( عشاء ربانی)) که به نام های دیگر نیز خوانده شده است، از جمله ((شام خداوند))، (( شراکت مقدس))، (( یوکارست)) که به معنای سپاسگزاری و تبرک آمده است. در کلیسای کاتولیک این آئین به ((مس)) نیز معروف گسته است. (( مس)) واژه ای لاتینی است که از عبارتی که کشیش در پایان مراسم بکار می برد و مومنین را برای انجام کارهای روزانه به خارج می فرستند اخذ شده است.
آئین عشاء ربانی آن طور که امروز در اکثر کلیساها اجرا میگردد شامل دو بخش عمده می باشد. بخش اول در حقیقت مقدمه ایست برای آماده شدن جهت بخش دوم و تشکیل می شود از اعتراف به کوتاهی ها و گناهان و شنیدن اعلام مغفرت الهی و دعا و راز و نیاز و استماع کلام خدا. بخش دوم که قسمت اصلی آئین عشای ربانی را تشکیل می دهد در واقع تکرار عملی است که عیسای مسیح در آخرین شامی که با حواریون خود صرف کرد انجام می شوند انجام دهند. ( رجوع شود به اول قرنتیان 23:11ـ25 و متی 26:26ـ28 و مقرس 22:14ـ24 و لوقا 17:22ـ20).
مسیح در تاسیس آئین عشاء ربانی چهار عمل جداگانه انجام داد و این اعمال چهارگانه تا به امروز جزء لاینفک مراسم می باشد و عبارتند از: گرفتن، شکر کردن، پاره کردن یا خرد کردن و یا شکستن نان، دادن
هر کدام از این چهار عمل دارای مراسم ویژه ایست:
گرفتن: مسیح نان را گرفت. نان عادی ترین غذای روزانه نوع بشر است و با همکاری خالق و مخلوق حاصل می شود. مسیح چیز ساختگی و خارق العاده بکار نبرد. بذر گندم هدیه خداوند است که به دست آدمی کاشته می شود و با زحمت کشاورز سبز می شود و خوشه می آورد و خرد می شود و به کمک آتش به نان بدل می گردد. مسیح جام را هم گرفت. شراب عصاره انگور است که در حقیقت خون تاک می باشد و او گفته بود که (( من تاک حقیقی هستم)).صرف غذا معمولی ترین وسیله مشارکت و دوستی و یگانگی است. مسیح می خواهد از رهگذر آن،پیروانش یگانگی خود را با او و با روشهای او و با یکدیگر احساس کنند. می فرماید: ملاحضه کنید بدن من مانند این نان است که برای شما خرد و شکسته و پاره می شود و خون من مانند عصاره انگور است که برای شما ریخته می شود. من خود را از روی میل فدای شما می کنم ، خود را به شما می دهم. اینست
اس اساس و بنیاد واقعی نظام جدید من یعنی محبت جانبازانه. شما هم نان و شراب را بگیرید و در میان خود تقسیم کنید یعنی از من پیروی کنید و زندگی خود را مصرف خدمت به دیگران نمائید. همه چیز را در زندگی خود بگیرید و آن را برای دیگران به کار برید. تنها با این طرز فکر اجتماع بشری تغییر خواهد کرد و لاغیر. کشیش سرپرست این آئین است ولی شرکت کنندگان در آئین شریک می باشد، یعنی عمل کشیش بدون شرکت کنندگان ناقص خواهد بود.
سپاسگذاری و تبرک: راجع به عمل دوم در گذشته سوء تفاهم زیادی رخ داده است، داده است، بدین معنی که بعضی فکر کرده اند که کشیش با خواندن دعائی بنام (( دعای تقدیس)) گوئی سحر و جادو عنصر نان و شراب را تغییر می دهد و آنها را در موقع مبدل به جسم و خون مسیح می نماید و حال اینکه در اصل دعای تقدیسی وجود نداشته است و کاری که مسیح انجام داد و ما نیز همان را انجام دهیم شکرگزاری است. البته با سپازگزاری، هر چیزی تبرک می شود. همانطور که نان و شراب جسم ما را تقویت می بخشد به همان به همان نحو وجود هیسای مسیح ( بدن و خون او ) که نان و شراب علامتی از آن است جان و روان ما را نیرو خواهد بخشید.
دادن و گرفتن: مسیح در شام آخر ، نان سر سفره و جام را گرفت و پس از شکرگزاری آنها را به حواریون خود داد و گفت اینها به مثابه جسم و خون من است که در راه سما داده می شود. حواریون هم آنها را پذیرفتند و در حقیقت نوش جان خود کردند. در مراسم عشاء ربانی قطعات کوچکی از یک قرص نان بریده شده به هر یک از شرکت کنندگان داده می شود و جامی نیز دور گردانده می شود که هر یک جرعه ای از آن بنوشند. دادن و گرفتن مشارکت را تثبیت می کند و چون همگی از یک قرص نان می خودند و از یک جام می نوشند وحدت خود را با او که نان حقیقی است و با یکدیگر عمیقاً احساس مینمایند و پیمان خویش را با وی تجدید می کنند. در مشارکت با او و با همدیگر است که هویت واقعی خود را بهتر و عمیق تر درک می کنیم و در عضویت در بدن اوست که خویشتن را بیش از پیش خواهیم شناخت. در مراسم عشاء ربانی حیات الهی را به طور ویژه ای می پذیریم و آن را جزو وجود خود می کنیم تا در سفر عمر نیرو بیابیم
خرد کردن و یا پاره کردن: کار مسیح این بود که عملاً تعلیم دهد که اساس واقعی اجتماع باید بر روی محبت جانبازانه قرار بگیرد. از این جهت بود که خود را بر روی صلیب فدا ساخت. جسم او از ضرب میخ ها و سرنیزه پاره پاره گردید و خون او ریخته شد. در اثر این فداکاری نیروی تاره ای در جهان سر داده شد که ما نیز باید خود را در معرض آن قرار دهیم. ما هم باید خرد و شکسته شویم تا غل و غش وجودمان زودوده شود و برای خدمت صافی گردد. نان و شراب در عشاء ربانی داروی بیهوشی نیست که شرکت کنندگان را بی حس و بی تفاوت سازد بلکه مانند دینامیت روحانی است که باعث تغییرات کلی و عمیق در جامعه خواهد شد.
منبع از کتاب پرسشها و پاسخ ها نوشته ای از: ح ـ ب ـ دهقانی تفتی
۱۳۸۶ دی ۲۱, جمعه
برگی از یک نوشته
عیسای مسیح آب حیات است، نان زندگی است، آهنگ موسیقی الهی است برای قلوب افسرده. او مردم دردمند و زحمتکش را دعوت می کند که به نزد او بروند از خودخواهی و گناه خود توبه کنند. یعنی از راهی که میرفته یا در جا میزدند بازگردند.
دعوت او را بپذیرید و خویشتن را به او تسلیم کنید یعنی با او یکی شوید تا آرامی بیابید و نشاط زندگی را باز یابید
دعوت عیسی مسیح این است:
بیاید نزد من ای تمامی زحمتکشان و گران باران و من شما را آرامی خواهم بخشید.
(متی 28:11)
دعوت او را بپذیرید و خویشتن را به او تسلیم کنید یعنی با او یکی شوید تا آرامی بیابید و نشاط زندگی را باز یابید
دعوت عیسی مسیح این است:
بیاید نزد من ای تمامی زحمتکشان و گران باران و من شما را آرامی خواهم بخشید.
(متی 28:11)
بشارت
تکالیف و مراسم مذهبی مسیحیان
تکالیف و مراسم مذهبی مسیحیان
چون عبادت مسیحیان از چند نظر با عبادت پیروان سایر مذاهب تفاوت دارد گاهی اوقات اشتباهاً تصور شده است که مسیحیان تکالیف مذهبی ندارند منظور عبادت مسیحیان تحصیل نجات و بخشش گناهان نیست نجات را نمی توانیم به وسیله کارهایی که انجام می دهیم به دست بیاوریم بلکه این بخشش از طرف خدا بطور رایگان به ما عطا می شود به شرط اینکه به مسیح ایمان بیاوریم. از این رو ما خدا را عبادت مینمائیم نه جهت تحصیل نجات بلکه به منظور ابراز محبت و قدردانی نسبت به خدا برای نجات رایگانی که به ما بخشیده است.
عبادات مسیحیان بطور مختصر
دعا
عیسی به پیروان خود دعاهایی تعلیم نداده است که مجبور باشند هر روز در ساعات مخصوص و در وقت معین در حالی که روی خود را به طرف بخصوصی گردانیده اند این دعاها را به زبان عبری و یا یونانی تکرار کنند. برعکس به ایشان فرمود که همانطوری که فرزندان در هر زمان و مکانی که مایل باشند به نزد پدر خود میروند و با او سخن میگویند آنها نیز مانند فرزند به حضور خدا بروند و به زبان مادری خودشان با او سخن بگویند. طرز دعا کردن اهمیت زیادی ندارد ولی مهم این است که خدا را با صمیمیت و با تمام فکر و قلب خود عبادت کنیم (متی 5: 15ـ5 و یوحنا 23:4 و 24). مسیحیان هنگامی که با سایر ایمان داران در ساختمان کلیسای خود اجتماع می نمایند دعا می کنند و همچنین با خانواده خود در منزل و یا وقتی که مشغول کار روزانه خود هستند در سکوت دعا مینمایند. بسیاری از مسیحیان عادت دارند هرروز بطور انفرادی قسمتی از کتاب مقدس را بخوانند و دعا کنند آنها در دعاهای خود خدا را برای نعمات فراوانش سپاس می گویند به گناهان خود اعتراف نموده بخشش میطلبند. و برای شفای بیماران و نجات بی ایمانان دعا می کنند همچنین برای حکام و فرمانروایان خود . برای صلح جهان دعا می کنند. عیسی فرمود که ما می باید همیشه دعا کنیم (لوقا 1:18). چون عیسی مسیح در روز یکشنبه از مرگ قیام کرد، روز یکشنبه برای مسیحیان روز مقدسی است. عبادت در کلیسا معمولاً در روز یکشنبه انجام میگیرد ولی در روزهای دیگر نیز جلسات عبادتی وجود دارد. در جلسات عبادتی کلسیا کتاب مقدس قرائت و سرودهای روحانی اجرا میشود و شبان یا کشیش کلیسا موعظه می کند.
روزه
عیسی مسیح برای پیروان خود روزها و یا وقتهای بخصوصی را جهت روزه تعیین ننموده است و به همین دلیل روزه برای پیروان او اختیاری می باشد. ایشان به پیروان خود فرمود که هر وقت روزه می گیرند باید فقط جهت خشنودی خدا روزه بگیرند نه اینکه مانند ریا کاران روزه بگیرند تا مردم از آنها تعریف و تمجید کنند( متی 16:6ـ 18). برخی از مسیحیان در روز جمعه به مناسبت روزی که عیسی مسیح مصلوب شد از خوردن گوشت خودداری مینمایند برخی نیز در مدت چهل روز قبل از قیام مسیح از خوردن بعضی از غذاها پرهیز می کنند. در مورد این عادات و رسوم در کتاب مقدس دستوری یافت نمی شود بلکه فقط دستور داده شده که از انجام دادن و یا گفتن جمیع چیزهای شرارت آمیز خودداری نمائیم. در این مورد مسیح فرمود تمام غذاهاپاک و حلال است و چیزی که انسان را ناپاک میسازد غذایی نیست که به دهان فرو میرود بلکه علت ناپاکی او شرارتی است که از قلب صادر میشود و باعث زنا، دزدی، قتل حسادت و غرور و نظایر آن میگردد(مرقس 18:7ـ23).
صدقه و خیرات
عیسی تعیین نفرمود که چه مقدار و چه نسبت از درآمد و دارائی مسیحیان باید برای کار خدا و کمک به فقرا بخشیده شود. معهذا تعلیم فرمود که تمام دارائی ما به خدا تعلق دارد و ما باید دارئی خود را خواه کم یا زیاد، طبق راهنمائی خدا مورد استفاده قرار بدهیم. بنابراین، مسیحیان به منظور ابراز حق شناسی نسبت به خدا از آنچه خدا بطور امانت به آنان سپرده است از روی میل و رضا هدایایی تقدیم می کنند تا برای پشتیبانی شبانان و انجام امور کلیسائی و کمک به فقرا و بیماران و رسانیدن مژده نجات مسیح به کسانی که آن را نشنیده اند مورد استفاده قرار گیرد. مسیح فرمود که پیروانش میباید با سخاوت هدیه بدهند تا خدا خشنود شود و به همین دلیل بسیاری از مسیحیان یک دهم از درآمد خود را به خدا تقدیم میکنند، ولی نه با این منظور که مورد احترام و تمجید قرار گیرند(متی 1:6ـ4).
زیارت
عیسی به پیروان خود به هیچ عنوان دستور نفرمود که به مکان مقدسی به زیارت بروند، زیرا خدا در همه جا حضور دارد و هر کس میتواند او را در هر مکان پرستش نماید. برخی از مسیحیان علاقه دارند به فلسطین بروند و سرزمینی را که عیسی در آن زندگی می کرد ببینند، ولی رفتن به آنجا دارای هیچگونه ثواب مذهبی نیست. غیر ممکن است بتوانیم با رفتن بر سر قبر مسیح، به بدن او احترام بگذاریم، زیرا قبر او خالی است و او زنده می باشد.
عیدها
عیسی به پیروان خود دستور نفرمود که روزهای بخصوصی را عید بگیرند. معهذا مسیحیان معمولاً لااقل سه عید مهم را نگاه میدارند: اولی عبارتست از عید یا جشن تولد مسیح. اکثر مسیحیان میلاد مسیح را در روز 25 دسامبر هر سال جشن می گیرند اما عده ای این عید را در 6 ژانویه نگاه میدارند ولی تاریخ دقیق تولد مسیح معلوم نیست. دومین عید عبارتست از عید قیام یعنی روزی که مسیحیان به مناسبت پیروزی مسیح بر مرگ و رستاخیز او جشن و سرور و شادی برپا میکنند. تاریخ قیام مسیح، چون از روی تقویم قمری تعیین می شود، هر سال تغییر میکند ولی همیشه در ماه های مارس و آوریل است. سومین عید عبارتست از عید پنطیکاست که مصادف است با هفت هفته بعد از عید قیام و یادگار روزی است که روح القدس بر شاگردان مسیح نزول کرد. این سه عید از اعیاد مذهبی مسیحیان میباشند. عید سال نو یا اول ژانویه عید ملی است نه مسیحی.
آئینهای مقدس
عیسی دو آئین مقدس مقرر فرمود که میباید در کلیسای او رعایت گردد، اولی تعمید است که قبلاً درباره آن توضیح دادم. این آئین در موقع پذیرفتن افراد به عضویت کلیسا انجام می شود. دومی عبارتست از عشاء مقدس یا شام خداوند. عیسی مسیح در شب قبل از مصلوب شدن، به شاگردان خود نان داد و به آنها گفت(( این است بدن من)) همچنین پیاله شراب را به آنان داد و گفت(( این خون من است)). عیسی نان و شراب را نشانه ای از بدن و خون خود قرار داد و به پیروان خود دستور فرمود که این آئین مقدس را به یاد او اجرا کنند. اکنون در تمام کلیساهای سرتاسر جهان این دستور مسیح اجرا میشود. مسیحیان هر چند وقت یکبار در مکانهای عبادتی خود جمع شده و هر یک تکه ای از نان میخورند و اندکی از عصاره انگور مینوشند و به یاد می آورند که مسیح به خاطر آنها جان داد و قدرت او را به وسیله ایمان در قلوب خویش جا میدهند. مسیحیان از این آئین مقدس برکات روحانی فراوانی کسب میکنند( اول قرنتیان 23:11ـ30).
ازدواج
تعلیم عیسی مسیح در مورد ازدواج این است که فقط یک مرد و یک زن به وسیله ازدواج متحد شوند و باید تا پایان عمر همدیگر را محبت نمایند و نسبت به یکدیگر وفادار باشند. عیسی فرمود: (( آنچه را خدا پیوست، انسان جدا نسازد)). نبابراین طلاق به هر علتی غیر از زنا ممنوع میباشد( متی 1:19ـ12 و مقرس 2:10ـ 12). پولس رسول میفرماید که محبت بین زن و شوهر باید شبیه محبتی باشد که بین مسیح و قوم او وجود دارد(افسسیان 21:5ـ33).
چون عبادت مسیحیان از چند نظر با عبادت پیروان سایر مذاهب تفاوت دارد گاهی اوقات اشتباهاً تصور شده است که مسیحیان تکالیف مذهبی ندارند منظور عبادت مسیحیان تحصیل نجات و بخشش گناهان نیست نجات را نمی توانیم به وسیله کارهایی که انجام می دهیم به دست بیاوریم بلکه این بخشش از طرف خدا بطور رایگان به ما عطا می شود به شرط اینکه به مسیح ایمان بیاوریم. از این رو ما خدا را عبادت مینمائیم نه جهت تحصیل نجات بلکه به منظور ابراز محبت و قدردانی نسبت به خدا برای نجات رایگانی که به ما بخشیده است.
عبادات مسیحیان بطور مختصر
دعا
عیسی به پیروان خود دعاهایی تعلیم نداده است که مجبور باشند هر روز در ساعات مخصوص و در وقت معین در حالی که روی خود را به طرف بخصوصی گردانیده اند این دعاها را به زبان عبری و یا یونانی تکرار کنند. برعکس به ایشان فرمود که همانطوری که فرزندان در هر زمان و مکانی که مایل باشند به نزد پدر خود میروند و با او سخن میگویند آنها نیز مانند فرزند به حضور خدا بروند و به زبان مادری خودشان با او سخن بگویند. طرز دعا کردن اهمیت زیادی ندارد ولی مهم این است که خدا را با صمیمیت و با تمام فکر و قلب خود عبادت کنیم (متی 5: 15ـ5 و یوحنا 23:4 و 24). مسیحیان هنگامی که با سایر ایمان داران در ساختمان کلیسای خود اجتماع می نمایند دعا می کنند و همچنین با خانواده خود در منزل و یا وقتی که مشغول کار روزانه خود هستند در سکوت دعا مینمایند. بسیاری از مسیحیان عادت دارند هرروز بطور انفرادی قسمتی از کتاب مقدس را بخوانند و دعا کنند آنها در دعاهای خود خدا را برای نعمات فراوانش سپاس می گویند به گناهان خود اعتراف نموده بخشش میطلبند. و برای شفای بیماران و نجات بی ایمانان دعا می کنند همچنین برای حکام و فرمانروایان خود . برای صلح جهان دعا می کنند. عیسی فرمود که ما می باید همیشه دعا کنیم (لوقا 1:18). چون عیسی مسیح در روز یکشنبه از مرگ قیام کرد، روز یکشنبه برای مسیحیان روز مقدسی است. عبادت در کلیسا معمولاً در روز یکشنبه انجام میگیرد ولی در روزهای دیگر نیز جلسات عبادتی وجود دارد. در جلسات عبادتی کلسیا کتاب مقدس قرائت و سرودهای روحانی اجرا میشود و شبان یا کشیش کلیسا موعظه می کند.
روزه
عیسی مسیح برای پیروان خود روزها و یا وقتهای بخصوصی را جهت روزه تعیین ننموده است و به همین دلیل روزه برای پیروان او اختیاری می باشد. ایشان به پیروان خود فرمود که هر وقت روزه می گیرند باید فقط جهت خشنودی خدا روزه بگیرند نه اینکه مانند ریا کاران روزه بگیرند تا مردم از آنها تعریف و تمجید کنند( متی 16:6ـ 18). برخی از مسیحیان در روز جمعه به مناسبت روزی که عیسی مسیح مصلوب شد از خوردن گوشت خودداری مینمایند برخی نیز در مدت چهل روز قبل از قیام مسیح از خوردن بعضی از غذاها پرهیز می کنند. در مورد این عادات و رسوم در کتاب مقدس دستوری یافت نمی شود بلکه فقط دستور داده شده که از انجام دادن و یا گفتن جمیع چیزهای شرارت آمیز خودداری نمائیم. در این مورد مسیح فرمود تمام غذاهاپاک و حلال است و چیزی که انسان را ناپاک میسازد غذایی نیست که به دهان فرو میرود بلکه علت ناپاکی او شرارتی است که از قلب صادر میشود و باعث زنا، دزدی، قتل حسادت و غرور و نظایر آن میگردد(مرقس 18:7ـ23).
صدقه و خیرات
عیسی تعیین نفرمود که چه مقدار و چه نسبت از درآمد و دارائی مسیحیان باید برای کار خدا و کمک به فقرا بخشیده شود. معهذا تعلیم فرمود که تمام دارائی ما به خدا تعلق دارد و ما باید دارئی خود را خواه کم یا زیاد، طبق راهنمائی خدا مورد استفاده قرار بدهیم. بنابراین، مسیحیان به منظور ابراز حق شناسی نسبت به خدا از آنچه خدا بطور امانت به آنان سپرده است از روی میل و رضا هدایایی تقدیم می کنند تا برای پشتیبانی شبانان و انجام امور کلیسائی و کمک به فقرا و بیماران و رسانیدن مژده نجات مسیح به کسانی که آن را نشنیده اند مورد استفاده قرار گیرد. مسیح فرمود که پیروانش میباید با سخاوت هدیه بدهند تا خدا خشنود شود و به همین دلیل بسیاری از مسیحیان یک دهم از درآمد خود را به خدا تقدیم میکنند، ولی نه با این منظور که مورد احترام و تمجید قرار گیرند(متی 1:6ـ4).
زیارت
عیسی به پیروان خود به هیچ عنوان دستور نفرمود که به مکان مقدسی به زیارت بروند، زیرا خدا در همه جا حضور دارد و هر کس میتواند او را در هر مکان پرستش نماید. برخی از مسیحیان علاقه دارند به فلسطین بروند و سرزمینی را که عیسی در آن زندگی می کرد ببینند، ولی رفتن به آنجا دارای هیچگونه ثواب مذهبی نیست. غیر ممکن است بتوانیم با رفتن بر سر قبر مسیح، به بدن او احترام بگذاریم، زیرا قبر او خالی است و او زنده می باشد.
عیدها
عیسی به پیروان خود دستور نفرمود که روزهای بخصوصی را عید بگیرند. معهذا مسیحیان معمولاً لااقل سه عید مهم را نگاه میدارند: اولی عبارتست از عید یا جشن تولد مسیح. اکثر مسیحیان میلاد مسیح را در روز 25 دسامبر هر سال جشن می گیرند اما عده ای این عید را در 6 ژانویه نگاه میدارند ولی تاریخ دقیق تولد مسیح معلوم نیست. دومین عید عبارتست از عید قیام یعنی روزی که مسیحیان به مناسبت پیروزی مسیح بر مرگ و رستاخیز او جشن و سرور و شادی برپا میکنند. تاریخ قیام مسیح، چون از روی تقویم قمری تعیین می شود، هر سال تغییر میکند ولی همیشه در ماه های مارس و آوریل است. سومین عید عبارتست از عید پنطیکاست که مصادف است با هفت هفته بعد از عید قیام و یادگار روزی است که روح القدس بر شاگردان مسیح نزول کرد. این سه عید از اعیاد مذهبی مسیحیان میباشند. عید سال نو یا اول ژانویه عید ملی است نه مسیحی.
آئینهای مقدس
عیسی دو آئین مقدس مقرر فرمود که میباید در کلیسای او رعایت گردد، اولی تعمید است که قبلاً درباره آن توضیح دادم. این آئین در موقع پذیرفتن افراد به عضویت کلیسا انجام می شود. دومی عبارتست از عشاء مقدس یا شام خداوند. عیسی مسیح در شب قبل از مصلوب شدن، به شاگردان خود نان داد و به آنها گفت(( این است بدن من)) همچنین پیاله شراب را به آنان داد و گفت(( این خون من است)). عیسی نان و شراب را نشانه ای از بدن و خون خود قرار داد و به پیروان خود دستور فرمود که این آئین مقدس را به یاد او اجرا کنند. اکنون در تمام کلیساهای سرتاسر جهان این دستور مسیح اجرا میشود. مسیحیان هر چند وقت یکبار در مکانهای عبادتی خود جمع شده و هر یک تکه ای از نان میخورند و اندکی از عصاره انگور مینوشند و به یاد می آورند که مسیح به خاطر آنها جان داد و قدرت او را به وسیله ایمان در قلوب خویش جا میدهند. مسیحیان از این آئین مقدس برکات روحانی فراوانی کسب میکنند( اول قرنتیان 23:11ـ30).
ازدواج
تعلیم عیسی مسیح در مورد ازدواج این است که فقط یک مرد و یک زن به وسیله ازدواج متحد شوند و باید تا پایان عمر همدیگر را محبت نمایند و نسبت به یکدیگر وفادار باشند. عیسی فرمود: (( آنچه را خدا پیوست، انسان جدا نسازد)). نبابراین طلاق به هر علتی غیر از زنا ممنوع میباشد( متی 1:19ـ12 و مقرس 2:10ـ 12). پولس رسول میفرماید که محبت بین زن و شوهر باید شبیه محبتی باشد که بین مسیح و قوم او وجود دارد(افسسیان 21:5ـ33).
۱۳۸۶ دی ۲۰, پنجشنبه
تثلیث
تثلیث
مسیحیان به خدای واحد ایمان دارند. شما شنیده اید که مسیحیان سه خدا را عبادت میکنند: خدا، عیسی و مادرش مریم و این سه (( تثلیث )) خوانده میشوند. اگر مسیحیان هر مخلوق خدا را در عوض خدا و یا به اندازه او عبادت نموده اند، بزرگترین گناه را مرتکب
شده اند. مریم باکره شخص بسیار مقدسی بود ولی او هرگز نباید مورد ستایشی قرار گیرد که فقط به خدا تعلق دارد. البته صحیح است که مسیحیان عیسی مسیح را ستایش می کنند، ولی ما او را نه از آن جهت ستایش می کنیم که پیغمبر مقدسی بوده است بلکه از این جهت که او از ازل کلمه خدا و پسر خدا میباشد و با خدا کاملاً یکی است.
خدا واحد حقیقی است و همیشه واحد خواهد بود. ولی از ازل خدای واحد شامل پدر، و پسر و روح القدس بوده است. پدر، که با چشمان بشری هرگز دیده نمی شود سرچشمه و منبع الهی است، یکبار در تاریخ بشر پسر، پدر نادیده را بطور اکمل ظاهر ساخت. روح القدس به وسیله پدر و پسر عطا گردید تا اراده خدا را در میان مردم عملی سازد.
مطمئن باشید که مسیحیان خدای واحد را که پدر و پسر و روح القدس میباشد عبادت مینمایند. عیسی به این وحدانیت در تثلیث اشاره کرد و به رسولان خود دستور داد که به همه جا بروند و مردم را شاگرد او سازند و ایمانداران را به اسم پدر و پسر و روح القدس تعمید دهند ( متی 19:28) .
مسیحیان به خدای واحد ایمان دارند. شما شنیده اید که مسیحیان سه خدا را عبادت میکنند: خدا، عیسی و مادرش مریم و این سه (( تثلیث )) خوانده میشوند. اگر مسیحیان هر مخلوق خدا را در عوض خدا و یا به اندازه او عبادت نموده اند، بزرگترین گناه را مرتکب
شده اند. مریم باکره شخص بسیار مقدسی بود ولی او هرگز نباید مورد ستایشی قرار گیرد که فقط به خدا تعلق دارد. البته صحیح است که مسیحیان عیسی مسیح را ستایش می کنند، ولی ما او را نه از آن جهت ستایش می کنیم که پیغمبر مقدسی بوده است بلکه از این جهت که او از ازل کلمه خدا و پسر خدا میباشد و با خدا کاملاً یکی است.
خدا واحد حقیقی است و همیشه واحد خواهد بود. ولی از ازل خدای واحد شامل پدر، و پسر و روح القدس بوده است. پدر، که با چشمان بشری هرگز دیده نمی شود سرچشمه و منبع الهی است، یکبار در تاریخ بشر پسر، پدر نادیده را بطور اکمل ظاهر ساخت. روح القدس به وسیله پدر و پسر عطا گردید تا اراده خدا را در میان مردم عملی سازد.
مطمئن باشید که مسیحیان خدای واحد را که پدر و پسر و روح القدس میباشد عبادت مینمایند. عیسی به این وحدانیت در تثلیث اشاره کرد و به رسولان خود دستور داد که به همه جا بروند و مردم را شاگرد او سازند و ایمانداران را به اسم پدر و پسر و روح القدس تعمید دهند ( متی 19:28) .
۱۳۸۶ دی ۱۵, شنبه
کتابهای مقدس مسیحیان
کتابهای مقدس مسیحیان کدام است؟
کتابهایی که مسیحیان آنها را مقدس میدانند کدامند؟
کتاب مقدس مسیحیان شامل 66 کتاب می باشد که در یک جلد جمع آوری گردیده و مجموعاً کتاب مقدس خوانده می شود. کتاب مقدس دارای دو قسمت بنام عهد عتیق و عهد جدید میباشد.
عهد عتیق
این قسمت شامل 39 کتاب جداگانه است که تمام آنها بعنوان کتاب مقدس مورد قبول یهودیان و مسیحیان می باشد. این کتابها به زبان عبری توسط نویسندگان مختلف در دوره بیش از هزار سال به رشته تحریر درآمده اند. 5 کتاب اول بنام تورات و یا کتابهای پنجگانه معروف هستند. مطالب این 5 کتاب توسط موسی و عده دیگری که به وسیله خدا هدایت می شدند از مدارک قدیمی جمع آوری و نوشته شد. اولین کتاب مقدس پیدایش نام دارد با شرح آفرینش جهان توسط خدا شروع می شود و درباره آدم و حوا و نوح و طوفان سخن می گوید. همچنین برای ما نقل میکند که ابراهیم چگونه به فرمان خدا وطن خود را که در عراق بود در حدود دو هزار سال قبل قبل از میلاد ترک کرد و به فلسطین یعنی سرزمینی که خدا وعده داده بود به او بدهد رفت. این کتاب زندگی اسحق و یعقوب و یوسف را که به وسیله برادرانش به غلامی در مصر فروخته شد و بعداً وزیر فرعون گردید شرح می دهد. 4 کتاب دیگر تورات بیان می کند که خدا چگونه به موسی قدرت عطا فرمود تا قوم اسرائیل که از نسل دوازده فرزند یعقوب ( اسرائیل ) بودند رهبری نماید. و چگونه در سال 1300 قبل از میلاد آنان را از مصر بیرون آورده و به سرزمین فلسطین هدایت نمود. این کتابها همچنین شامل تمام قوانینی است که خدا در کوه سینا توسط موسی به قوم خود اسرائیل عطا فرمود.
بعد از تورات چند کتاب تاریخی وجود دارند که شرح میدهند چگونه قوم اسرائیل تحت رهبری یوشع بن نون فلسطین را فتح می کند و چگونه خدا سموئیل نبی را میفرستد تا در حدود سال 1000 قبل از میلاد داود را به پادشاهی اسرائیل تدهین نماید. این کتابها به ما می گویند که داود که هم پادشاه بود و هم نبی چگونه تمام دشمنان خود را شکست داد و چگونه پسرش سلیمان معبدی برای عبادت خدا در اورشلیم بنا کرد. بعد از سلیمان، کشور به دو قسمت تقسیم شد و فرزندان او بر قبیله یهودا در اورشلیم حکمرانی کردند تا بالاخره اورشلیم در سال 586 قبل از میلاد به وسیله سپاهیان پادشاه بابل فتح شد. بسیاری از یهودیان اسیر گشته به عراق و ایران برده شدند و بعد از پنجاه سال کورش شاهنشاه ایران بابل را تسخیر نمود و یهودیان اسیر را تشویق و هدایت نمود تا به اورشلیم برگردند و معبد خدا را که ویران شده بود مجدداً بنا نماید. آنان ایبکار را انجام دادند ولی بعد از 586 قبل از میلاد دیگر پادشاهی از نسل داود بر یهود حکمرانی نکرد زیرا فلسطین تحت تسلط بیگانگان بود. بعد از کتابهای تاریخی عهد عتیق کتابهای اشعار قرار دارند که از آن جمله اند: کتابهای ایوب، مزامیر داود، امثال سلیمان و غیره. سپس به شانزده کتاب بقلم انبیاء مختلف می رسیم که از آن جمله اند: اشعیاء، ارمیاء، حزقیال، دانیال، میکاء، ذکریا و ملاکی. غالب این انبیاء بین سالهای 800 تا 400 قبل از میلاد در یهودیه زندگی می کردند. چنین به نظر می رسید که بعد از ملاکی نبی ( تقریباً 430 قبل از میلاد ) با زمان ظهور یحیی تعمید دهنده در حدود 26 میلادی خدا پیامبر دیگری نفرستاده است.
عهد جدید
تعداد کتابهایی که عهد جدید را تشکیل میدهند 27 کتاب است. این کتاب به زبان یونانی به وسیله تقریباً 10 نویسنده مختلف در مدت 50 سال بعد از مرگ و قیام عیسی مسیح به رشته تحریر درآمد. اصطلاح (عهد عتیق) اشاره ای است به پیمانی که خدا توسط موسی با قوم خود اسرائیل منعقد کرد (خروج 24: 1ـ8). (عهد جدید) اشاره ای است به پیمان خدا به قوم جدید خود یعنی کسانی که به مسیح ایمان می آورند( ارمیاء 31: 31ـ31 و لوقا 22: 20). 4 کتاب اول عهد جدید ((انجیل)) نامیده می شوند که به زبان یونانی به معنی مژده یا خبر خوش می باشد. این کتابها به وسیله 4 نویسنده مختلف نوشته شده اند و هر کدام خود کتاب جداگانه ای در مورد زندگی و تعلیمات عیسی مسیح می باشد. این اناجیل با یکدیگر تناقضی ندارند بلکه مکمل یکدیگر هستند و مانند 4 عکس می باشند که از یک شخص در 4 جهت مختلف گرفته شده باشند. غالباً عهد جدید را نیز انجیل می نامند.
پنجمین کتاب عهد جدید اعمال رسولان می باشد. این کتاب طرز انتشار و توسعه ایمان مسیحی را از اورشلیم تا به روم در مدت سی سال بعد از مرگ عیسی مسیح بیان می نماید. این کتاب مخصوصاً کارهای دو نفر از رسولان مسیح یعنی پطرس و پولس را شرح می دهد. سپس به بیست و یک نامه می رسیم که غالباً توسط پولس رسول و پطرس رسول و یوحنای رسول نوشته شده اند. این نامه ها به گروههای مسیحی بعضی از شهرهای امپراطوری روم یا به افراد نوشته شده اند. در این نامه ها توضیح داده شده است که مسیحیان چه ایمانی باید داشته باشند و چگونه باید زندگی کنند. آخرین کتاب که مکاشفه نام دارد رویاهائی را که یوحنای رسول دیده بیان میکند. این کتاب نشان می دهد که چه تنبیه هایی در انتظار بی ایمانان است و همچنین پیروزی نهایی عیسی مسیح و جلال ملکوت ابدی خدا را تشریح می نماید.
ما مسیحیان عقیده داریم که کتاب مقدس با دیگر کتابهای جهان تفاوت کلی دارد. ما ایمان داریم که آنچه باید درباره خدا بدانیم در این کتاب یافت میشود و به وسیله این کتاب وظیفه خود را نسبت به خدا و همنوعان بخوبی میفهمیم زیرا این کتاب در مورد نجات دهنده یعنی عیسی مسیح سخن میگوید که تنها کسی است که می تواند انسان گناه کار را عوض کند و دنیا را بصورتی درآورد که خدا می خواهد.
اکنون چند نکته را تشریح می نمائیم
:
1ـ اولین نکته این است هر چند در تمام جهان فرقه های مختلف وجود دارد ولی همه آنان متفقاً به درستی و حقانیت این 66 کتاب ایمان دارند و این کتابها را راهنمایی منحصر به فرد در مورد اعتقادات و روش زندگی می دانند.
2ـ مسیحیان هرگز معتقد نیستند که کتابهای بعدی کتابهای قبلی را منسوخ کرده و یا جای آنها را گرفته اند. مثلاً، ما عقیده نداریم که انجیل جای تورات را گرفته است. عیسی فرمود : ((گمان مبرید که آمده ام تا تورات یا صحف انبیاء را باطل سازم. نیامده ام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم)) (متی 17:5). همانطوری که در مدرسه کتابهایی که در کلاس دهم تدریس میگردد هرگز کتابهای کلاسهای پایین تر را نقض و نسخ نمیکند بلکه آنها را تکمیل مینمایند، به همین طریق کتب بعدی که توسط خدا عطا شده اند کتب قبلی را باطل نمی کنند، بلکه در مورد شناسایی حقایق الهی فهم کامل تری به انسان می بخشند. بنابراین ما مسیحیان تمام این کتابها را مطالعه میکنیم تا تمام دروسی را که خدا می خواهد به ما تعلیم دهد به خوبی بیاموزیم. اگر شخصی کتابی بنویسد با فرمایشات خدا در کتاب مقدس مطابقت نداشته باشد، برای ما واضح است که چنین کتابی از طرف خدا نیست زیرا خدا هرگز برخلاف کلام خود چیزی نمی گوید.
3ـ اگر به شما گفته باشند که مسیحیان کتاب مقدس خود را عوض یا تحریف کرده اند و کتبی که اکنون در دست مسیحیان می باشد معتبر نیست، باید شما اطمینان بدهم که این اتهام به هیچوجه پایه و اساسی ندارد. مسیحیان کتاب مقدس خود را دوست می دارند و هرگز به افراد شریر اجازه نمی دهند که از بین ببرند یا تغییراتی در آن بدهند. به علاوه امروز نسخه های خطی کتاب مقدس به زبان یونانی وجود دارد که بیش از 1600 سال از عمر آنها میگذرد و ترجمه های فعلی کتاب مقدس از روی همین نسخه های قدیم انجام می شود. خداوند کلام خود را به جمیع بنی نوع بشر عطا فرموده است. مسیحیان سعی بلیغ کردند که تمام کتاب مقدس یا قسمتی از آن را به تمام زباتهای جهان ترجمه نمایند تا هر کس بتواند بزبان مادری خود بخواند. کتاب مقدس یا قسمتهایی از آن به بیش از 1600 زبان مختلف جهان ترجمه و منتشر گردیده است. در تمام زبانها پیغام خدا یکی است.
4ـ یکی از نکات عجیب و جالب در مورد 66 کتاب مقدس این است که گرچه این کتابها به وسیله نویسندگان متعدد در زمانهای مختلف در دورهای بالغ بر 1500 سال به رشته تحریر درآمده پیام همه آنها یکی است. این کتابها میگویند خدا کیست و از بشر چه می خواهد و برای نجات بشر گناه کار چه کرده است. این موضوع نشان می دهد که مؤلف واقعی این کتابها خدا است نه اشخاصی که آنها را نوشته اند.
5ـ نکته قابل توجه دیگر در مورد کتاب مقدس این است که فهمیدن آن آسان می باشد. گرچه این کتاب در مدتها قبل به زبانهای قدیمی نوشته شده است ولی می تواند به هر زبان امروزی جهان ترجمه شود و هر شخص نو سوادی قادر است پیام آن را بفهمد. من بارها در مورد مردان و زنان دور افتاده ترین نقاط جهان شنیده ام که بدون هیچ معلمی فقط با مطالعه قسمتی از کتاب مقدس خدا را شناخته و از گناهان خویش نجات یافته اند. البته استادان برجسته ای جهت کمک به شناسانیدن کلام خدا و ترقی و تکامل روحانی، کتابهایی نوشته اند و شوراهای کلیساهای مسیحی اعتقاد نامه هایی تنظیم نموده اند که راه راست و حقیقت را به ایمان داران نشان می دهد. ولی معمولاً اگر شخصی کتاب مقدس را دقیقاً مطالعه کند ملاحظه خواهد نمود که این کتاب خودش مطالب خود را توضیح می دهید و روشن می سازد. کتاب مقدس آنچه را برای شناسایی خدا لازم داریم به ما می آموزد و اطلاعات کافی درباره نجات و وظیفه ما نسبت به خدا و مردم در اختیار ما می گذارید. بنابراین هر فرد مسیحی دارای این مزیت و وظیفه است که کتاب مقدس را مطالعه کند و با کمک دیگر مسیحیان و با راهنمایی روح القدس آن را برای خود تفسیر نماید بسیاری از مسیحیان عادت دارند که هر روز قسمتی از کتاب مقدس را مطالعه نموده و در اطراف تعالیم آن به بررسی و تفکر و تعمق بپردازند.
منبع مطالب از کتاب مسیحیت چیست؟ نوشته ای از دکتر ویلیام م.میلر
کتابهایی که مسیحیان آنها را مقدس میدانند کدامند؟
کتاب مقدس مسیحیان شامل 66 کتاب می باشد که در یک جلد جمع آوری گردیده و مجموعاً کتاب مقدس خوانده می شود. کتاب مقدس دارای دو قسمت بنام عهد عتیق و عهد جدید میباشد.
عهد عتیق
این قسمت شامل 39 کتاب جداگانه است که تمام آنها بعنوان کتاب مقدس مورد قبول یهودیان و مسیحیان می باشد. این کتابها به زبان عبری توسط نویسندگان مختلف در دوره بیش از هزار سال به رشته تحریر درآمده اند. 5 کتاب اول بنام تورات و یا کتابهای پنجگانه معروف هستند. مطالب این 5 کتاب توسط موسی و عده دیگری که به وسیله خدا هدایت می شدند از مدارک قدیمی جمع آوری و نوشته شد. اولین کتاب مقدس پیدایش نام دارد با شرح آفرینش جهان توسط خدا شروع می شود و درباره آدم و حوا و نوح و طوفان سخن می گوید. همچنین برای ما نقل میکند که ابراهیم چگونه به فرمان خدا وطن خود را که در عراق بود در حدود دو هزار سال قبل قبل از میلاد ترک کرد و به فلسطین یعنی سرزمینی که خدا وعده داده بود به او بدهد رفت. این کتاب زندگی اسحق و یعقوب و یوسف را که به وسیله برادرانش به غلامی در مصر فروخته شد و بعداً وزیر فرعون گردید شرح می دهد. 4 کتاب دیگر تورات بیان می کند که خدا چگونه به موسی قدرت عطا فرمود تا قوم اسرائیل که از نسل دوازده فرزند یعقوب ( اسرائیل ) بودند رهبری نماید. و چگونه در سال 1300 قبل از میلاد آنان را از مصر بیرون آورده و به سرزمین فلسطین هدایت نمود. این کتابها همچنین شامل تمام قوانینی است که خدا در کوه سینا توسط موسی به قوم خود اسرائیل عطا فرمود.
بعد از تورات چند کتاب تاریخی وجود دارند که شرح میدهند چگونه قوم اسرائیل تحت رهبری یوشع بن نون فلسطین را فتح می کند و چگونه خدا سموئیل نبی را میفرستد تا در حدود سال 1000 قبل از میلاد داود را به پادشاهی اسرائیل تدهین نماید. این کتابها به ما می گویند که داود که هم پادشاه بود و هم نبی چگونه تمام دشمنان خود را شکست داد و چگونه پسرش سلیمان معبدی برای عبادت خدا در اورشلیم بنا کرد. بعد از سلیمان، کشور به دو قسمت تقسیم شد و فرزندان او بر قبیله یهودا در اورشلیم حکمرانی کردند تا بالاخره اورشلیم در سال 586 قبل از میلاد به وسیله سپاهیان پادشاه بابل فتح شد. بسیاری از یهودیان اسیر گشته به عراق و ایران برده شدند و بعد از پنجاه سال کورش شاهنشاه ایران بابل را تسخیر نمود و یهودیان اسیر را تشویق و هدایت نمود تا به اورشلیم برگردند و معبد خدا را که ویران شده بود مجدداً بنا نماید. آنان ایبکار را انجام دادند ولی بعد از 586 قبل از میلاد دیگر پادشاهی از نسل داود بر یهود حکمرانی نکرد زیرا فلسطین تحت تسلط بیگانگان بود. بعد از کتابهای تاریخی عهد عتیق کتابهای اشعار قرار دارند که از آن جمله اند: کتابهای ایوب، مزامیر داود، امثال سلیمان و غیره. سپس به شانزده کتاب بقلم انبیاء مختلف می رسیم که از آن جمله اند: اشعیاء، ارمیاء، حزقیال، دانیال، میکاء، ذکریا و ملاکی. غالب این انبیاء بین سالهای 800 تا 400 قبل از میلاد در یهودیه زندگی می کردند. چنین به نظر می رسید که بعد از ملاکی نبی ( تقریباً 430 قبل از میلاد ) با زمان ظهور یحیی تعمید دهنده در حدود 26 میلادی خدا پیامبر دیگری نفرستاده است.
عهد جدید
تعداد کتابهایی که عهد جدید را تشکیل میدهند 27 کتاب است. این کتاب به زبان یونانی به وسیله تقریباً 10 نویسنده مختلف در مدت 50 سال بعد از مرگ و قیام عیسی مسیح به رشته تحریر درآمد. اصطلاح (عهد عتیق) اشاره ای است به پیمانی که خدا توسط موسی با قوم خود اسرائیل منعقد کرد (خروج 24: 1ـ8). (عهد جدید) اشاره ای است به پیمان خدا به قوم جدید خود یعنی کسانی که به مسیح ایمان می آورند( ارمیاء 31: 31ـ31 و لوقا 22: 20). 4 کتاب اول عهد جدید ((انجیل)) نامیده می شوند که به زبان یونانی به معنی مژده یا خبر خوش می باشد. این کتابها به وسیله 4 نویسنده مختلف نوشته شده اند و هر کدام خود کتاب جداگانه ای در مورد زندگی و تعلیمات عیسی مسیح می باشد. این اناجیل با یکدیگر تناقضی ندارند بلکه مکمل یکدیگر هستند و مانند 4 عکس می باشند که از یک شخص در 4 جهت مختلف گرفته شده باشند. غالباً عهد جدید را نیز انجیل می نامند.
پنجمین کتاب عهد جدید اعمال رسولان می باشد. این کتاب طرز انتشار و توسعه ایمان مسیحی را از اورشلیم تا به روم در مدت سی سال بعد از مرگ عیسی مسیح بیان می نماید. این کتاب مخصوصاً کارهای دو نفر از رسولان مسیح یعنی پطرس و پولس را شرح می دهد. سپس به بیست و یک نامه می رسیم که غالباً توسط پولس رسول و پطرس رسول و یوحنای رسول نوشته شده اند. این نامه ها به گروههای مسیحی بعضی از شهرهای امپراطوری روم یا به افراد نوشته شده اند. در این نامه ها توضیح داده شده است که مسیحیان چه ایمانی باید داشته باشند و چگونه باید زندگی کنند. آخرین کتاب که مکاشفه نام دارد رویاهائی را که یوحنای رسول دیده بیان میکند. این کتاب نشان می دهد که چه تنبیه هایی در انتظار بی ایمانان است و همچنین پیروزی نهایی عیسی مسیح و جلال ملکوت ابدی خدا را تشریح می نماید.
ما مسیحیان عقیده داریم که کتاب مقدس با دیگر کتابهای جهان تفاوت کلی دارد. ما ایمان داریم که آنچه باید درباره خدا بدانیم در این کتاب یافت میشود و به وسیله این کتاب وظیفه خود را نسبت به خدا و همنوعان بخوبی میفهمیم زیرا این کتاب در مورد نجات دهنده یعنی عیسی مسیح سخن میگوید که تنها کسی است که می تواند انسان گناه کار را عوض کند و دنیا را بصورتی درآورد که خدا می خواهد.
اکنون چند نکته را تشریح می نمائیم
:
1ـ اولین نکته این است هر چند در تمام جهان فرقه های مختلف وجود دارد ولی همه آنان متفقاً به درستی و حقانیت این 66 کتاب ایمان دارند و این کتابها را راهنمایی منحصر به فرد در مورد اعتقادات و روش زندگی می دانند.
2ـ مسیحیان هرگز معتقد نیستند که کتابهای بعدی کتابهای قبلی را منسوخ کرده و یا جای آنها را گرفته اند. مثلاً، ما عقیده نداریم که انجیل جای تورات را گرفته است. عیسی فرمود : ((گمان مبرید که آمده ام تا تورات یا صحف انبیاء را باطل سازم. نیامده ام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم)) (متی 17:5). همانطوری که در مدرسه کتابهایی که در کلاس دهم تدریس میگردد هرگز کتابهای کلاسهای پایین تر را نقض و نسخ نمیکند بلکه آنها را تکمیل مینمایند، به همین طریق کتب بعدی که توسط خدا عطا شده اند کتب قبلی را باطل نمی کنند، بلکه در مورد شناسایی حقایق الهی فهم کامل تری به انسان می بخشند. بنابراین ما مسیحیان تمام این کتابها را مطالعه میکنیم تا تمام دروسی را که خدا می خواهد به ما تعلیم دهد به خوبی بیاموزیم. اگر شخصی کتابی بنویسد با فرمایشات خدا در کتاب مقدس مطابقت نداشته باشد، برای ما واضح است که چنین کتابی از طرف خدا نیست زیرا خدا هرگز برخلاف کلام خود چیزی نمی گوید.
3ـ اگر به شما گفته باشند که مسیحیان کتاب مقدس خود را عوض یا تحریف کرده اند و کتبی که اکنون در دست مسیحیان می باشد معتبر نیست، باید شما اطمینان بدهم که این اتهام به هیچوجه پایه و اساسی ندارد. مسیحیان کتاب مقدس خود را دوست می دارند و هرگز به افراد شریر اجازه نمی دهند که از بین ببرند یا تغییراتی در آن بدهند. به علاوه امروز نسخه های خطی کتاب مقدس به زبان یونانی وجود دارد که بیش از 1600 سال از عمر آنها میگذرد و ترجمه های فعلی کتاب مقدس از روی همین نسخه های قدیم انجام می شود. خداوند کلام خود را به جمیع بنی نوع بشر عطا فرموده است. مسیحیان سعی بلیغ کردند که تمام کتاب مقدس یا قسمتی از آن را به تمام زباتهای جهان ترجمه نمایند تا هر کس بتواند بزبان مادری خود بخواند. کتاب مقدس یا قسمتهایی از آن به بیش از 1600 زبان مختلف جهان ترجمه و منتشر گردیده است. در تمام زبانها پیغام خدا یکی است.
4ـ یکی از نکات عجیب و جالب در مورد 66 کتاب مقدس این است که گرچه این کتابها به وسیله نویسندگان متعدد در زمانهای مختلف در دورهای بالغ بر 1500 سال به رشته تحریر درآمده پیام همه آنها یکی است. این کتابها میگویند خدا کیست و از بشر چه می خواهد و برای نجات بشر گناه کار چه کرده است. این موضوع نشان می دهد که مؤلف واقعی این کتابها خدا است نه اشخاصی که آنها را نوشته اند.
5ـ نکته قابل توجه دیگر در مورد کتاب مقدس این است که فهمیدن آن آسان می باشد. گرچه این کتاب در مدتها قبل به زبانهای قدیمی نوشته شده است ولی می تواند به هر زبان امروزی جهان ترجمه شود و هر شخص نو سوادی قادر است پیام آن را بفهمد. من بارها در مورد مردان و زنان دور افتاده ترین نقاط جهان شنیده ام که بدون هیچ معلمی فقط با مطالعه قسمتی از کتاب مقدس خدا را شناخته و از گناهان خویش نجات یافته اند. البته استادان برجسته ای جهت کمک به شناسانیدن کلام خدا و ترقی و تکامل روحانی، کتابهایی نوشته اند و شوراهای کلیساهای مسیحی اعتقاد نامه هایی تنظیم نموده اند که راه راست و حقیقت را به ایمان داران نشان می دهد. ولی معمولاً اگر شخصی کتاب مقدس را دقیقاً مطالعه کند ملاحظه خواهد نمود که این کتاب خودش مطالب خود را توضیح می دهید و روشن می سازد. کتاب مقدس آنچه را برای شناسایی خدا لازم داریم به ما می آموزد و اطلاعات کافی درباره نجات و وظیفه ما نسبت به خدا و مردم در اختیار ما می گذارید. بنابراین هر فرد مسیحی دارای این مزیت و وظیفه است که کتاب مقدس را مطالعه کند و با کمک دیگر مسیحیان و با راهنمایی روح القدس آن را برای خود تفسیر نماید بسیاری از مسیحیان عادت دارند که هر روز قسمتی از کتاب مقدس را مطالعه نموده و در اطراف تعالیم آن به بررسی و تفکر و تعمق بپردازند.
منبع مطالب از کتاب مسیحیت چیست؟ نوشته ای از دکتر ویلیام م.میلر
روح القدس
وقتی عیسی به وسیله یحیی تعمید دهنده تعمید گرفت، روح القدس بر او نازل شد.
قبل از مرگ عیسی وعده داد که روح را که تسلی دهنده خوانده می شود خواهد فرستاد تا پس از سعود خودش و آسمان زسولانش را در خوماتی که باید انجام دهند، هدایت و تقویت فرماید.
طبق همین وعده ده روز پس از سعود عیسی به آسمان روح القدس بر جمیع ایمان داران فرو ریخت و آنها پیام مسیح را با قدرت به مردم رسانید و در نتیجه چند هزار نفر به عیسی مسیح ایمان آوردند.
از کتاب مقدس اینطور درک میشود که روح القدس از مخلوقات خدا نبوده بلکه روح خدا است و با خدا یکی میباشد.
عیسی به مرد دانشمندی به نام نیقودیموس فرمود که او میبایست از نو متولد شود تا بتواند داخل ملکوت خدا گردد. وقتی او با تعجب پرسید که چگونه مرد پیری مثل او می تواند دوباره متولد شود عیسی به او پاسخ داد که تولد تازه عمل روح القدس میباشد.
هنگامی که بشر در گناه زندگی می کند فرزند شیطان است ولی خدا قادر است به وسیله روح القدس خویش اسان گناهکار را عوض کند و هنگامی که انسان از نو متولد می شود فرزند خدا می گردد.
به علاوه روح القدس مولف کتاب مقدس خدا است زیرا او انبیاء عهد عتیق نظیر داود و اشعیاء را هدایت نمود.
روح القدس بود که متی و لوقا و پولس و دیگر نویسندگان عهد جدید را هدایت فرمود زیرا به فرموده کتاب مقدس: ((نبوت به اراده انسان هرگز آورده نشد بلکه مردمان به روح القدس مجذوب شده از جانب خدا سخن گفتند)) ( 2 پطرس 21:1). همانطور که روح خدا آنانی را که کتاب مقدس را نوشته اند هدایت فرمود و همچنین همین روح برای آنانی که این کتاب را می خوانند تنها راهنمای درست و واقعی است.
عیسی مسیح فرمود: ((لیکن تسلی دهنده یعنی روح القدس که پدر او را به اسم من میفرستد او همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد و به آنچه به شما گفتم به یاد شما خواهد آورد)) (یوحنا 26:14).
تنها روح خدا میتواند چشمان نابینای گناهکاران را بگشاید و آنان را قادر سازد که بدانند که عیسی مسیح کیست، زیرا کتاب مقدس می فرماید: (( اهدی جز به روح القدس عیسی را خداوند نمیتوان گفت)) ( اول قرنتیان 3:12).
روح القدس به ایمان داران تولد تازه می بخشد و معرفت واقعی عطا میفرماید تا بدانیم عیسی کیست. او همچنین چشمان ما را می گشاید تا گناهان درونی خویش را بدانیم و ما را قادر میسازد تا توبه کنیم و گناهان خود را ترک گوییم.
عمل روح القدس در ایمان داران تا زمانی که در این جهان زیست میکنند ادامه دارد و تدریجاً آنان را عوض میکند و به استادشان عیسی مسیح شبیه تر میسازد.
روح القدس در ایمان داران در واقع خود خدا است که در ایشان ساکن می باشد.
از خدا بخواهید که روح القدس را بر شما عطا فرماید خدا حتماً این کار را خواهد کرد. همچنین برای ادامه حیات معنوی خود می باید مکرراً از او بخواهیم تا ما را با روح خود مملوع سازد .
عیسی مسیح فرمود:
(( بطلبید که خواهید یافت)) (لوقا 9:11).
وقتی عیسی به وسیله یحیی تعمید دهنده تعمید گرفت، روح القدس بر او نازل شد.
قبل از مرگ عیسی وعده داد که روح را که تسلی دهنده خوانده می شود خواهد فرستاد تا پس از سعود خودش و آسمان زسولانش را در خوماتی که باید انجام دهند، هدایت و تقویت فرماید.
طبق همین وعده ده روز پس از سعود عیسی به آسمان روح القدس بر جمیع ایمان داران فرو ریخت و آنها پیام مسیح را با قدرت به مردم رسانید و در نتیجه چند هزار نفر به عیسی مسیح ایمان آوردند.
از کتاب مقدس اینطور درک میشود که روح القدس از مخلوقات خدا نبوده بلکه روح خدا است و با خدا یکی میباشد.
عیسی به مرد دانشمندی به نام نیقودیموس فرمود که او میبایست از نو متولد شود تا بتواند داخل ملکوت خدا گردد. وقتی او با تعجب پرسید که چگونه مرد پیری مثل او می تواند دوباره متولد شود عیسی به او پاسخ داد که تولد تازه عمل روح القدس میباشد.
هنگامی که بشر در گناه زندگی می کند فرزند شیطان است ولی خدا قادر است به وسیله روح القدس خویش اسان گناهکار را عوض کند و هنگامی که انسان از نو متولد می شود فرزند خدا می گردد.
به علاوه روح القدس مولف کتاب مقدس خدا است زیرا او انبیاء عهد عتیق نظیر داود و اشعیاء را هدایت نمود.
روح القدس بود که متی و لوقا و پولس و دیگر نویسندگان عهد جدید را هدایت فرمود زیرا به فرموده کتاب مقدس: ((نبوت به اراده انسان هرگز آورده نشد بلکه مردمان به روح القدس مجذوب شده از جانب خدا سخن گفتند)) ( 2 پطرس 21:1). همانطور که روح خدا آنانی را که کتاب مقدس را نوشته اند هدایت فرمود و همچنین همین روح برای آنانی که این کتاب را می خوانند تنها راهنمای درست و واقعی است.
عیسی مسیح فرمود: ((لیکن تسلی دهنده یعنی روح القدس که پدر او را به اسم من میفرستد او همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد و به آنچه به شما گفتم به یاد شما خواهد آورد)) (یوحنا 26:14).
تنها روح خدا میتواند چشمان نابینای گناهکاران را بگشاید و آنان را قادر سازد که بدانند که عیسی مسیح کیست، زیرا کتاب مقدس می فرماید: (( اهدی جز به روح القدس عیسی را خداوند نمیتوان گفت)) ( اول قرنتیان 3:12).
روح القدس به ایمان داران تولد تازه می بخشد و معرفت واقعی عطا میفرماید تا بدانیم عیسی کیست. او همچنین چشمان ما را می گشاید تا گناهان درونی خویش را بدانیم و ما را قادر میسازد تا توبه کنیم و گناهان خود را ترک گوییم.
عمل روح القدس در ایمان داران تا زمانی که در این جهان زیست میکنند ادامه دارد و تدریجاً آنان را عوض میکند و به استادشان عیسی مسیح شبیه تر میسازد.
روح القدس در ایمان داران در واقع خود خدا است که در ایشان ساکن می باشد.
از خدا بخواهید که روح القدس را بر شما عطا فرماید خدا حتماً این کار را خواهد کرد. همچنین برای ادامه حیات معنوی خود می باید مکرراً از او بخواهیم تا ما را با روح خود مملوع سازد .
عیسی مسیح فرمود:
(( بطلبید که خواهید یافت)) (لوقا 9:11).
عیسی چگونه متولد شد؟
عیسی مسیح چگونه متولد شد؟
یک روز جبرائیل فرشته به دختر باکره ای که مریم نام داشت اطلاع داد که دارای پسری خواهد شد که باید نام او را عیسی بگذارد. او پسر حضرت اعلی نامیده خواهد شد و سلطنت او جاودانی خواهد بود (لوقا 1: 26ـ38). این واقعه عبارت بود از انجام پیشگویی اشعیاء نبی که بیش از هفصد سال قبل از آن فرموده بود: (( باکره حامله شده پسری خواهد زائید...)) (اشعیاء 14:7). بعداً عیسی در شهر کوچکی نزدیک اورشلیم بنام بیت لحم، جائیکه داود هزار سال قبل بدنیا آمده بود، متولد گردید. تولد عیسی در بیت لحم به وسیله میکاء نبی که نظیر اشعیاء بیش از هفتصد سال قبل از میلاد مسیح زندگی می کرد پیشگویی شده بود (( و تو ای بیت لحم افراته، اگر چه در هزارهای یهودا کوچک هستی، از تو برای من کسی بیرون خواهد آمد که برقوم من اسرائیل حکمرانی خواهد نمود و طلوعهای او از قدیم و از ایام ازل بوده است)) (میکاء 2:5).
هنگام تولد او فرشته ای این واقعه را به چوپانان نزدیک بیت لحم اعلام کرد و چنین گفت: (( ... اینک بشارت خوشی عظیم به شما میدهم که برای جمیع قوم خواهد بود که امروز برای شما در شهر داود نجات دهنده ای که مسیح خداوند باشد متولد شد)) (لوقا 2: 10 و 11). مریم زن یوسف نجار شد و یوسف سرپرستی عیسی را در کودکی به عهده گرفت. عیسی هم در زمان جوانی در شهر ناصره که در آنجا بزرگ شده بود به شغل نجاری اشتغال داشت.
تا سی سالگی هیچگونه تعلیمی نداد و هیچ معجزه ای ننمود و مردم نمی دانستند که او همان مسیح موعود است که در انتظارش هستند. هنگامی که عیسی تقریباً سی ساله شد زمان آن رسید که خدمتی را که برای انجام آن به این جهان آمده بود شروع نماید. بنابراین ناصره را ترک کرد و نزد یحیی تعمید دهنده رفت. در آن موقع یحیی پیغام خدا را به عده زیادی که در اطرافش جمع بودند میرساند و آنها را به توبه دعوت مینمود و آنانی را که توبه میکردند در رود اردن، به نشانه پاکی از گناه، تعمید می داد. اگر چه عیسی در تمام زندگی اش هرگز خطائی مرتکب نشده بود از یحیی تعمید دهنده خواست که او را تعمید دهد و یحیی نیز او را اطاعت نمود. وقتی عیسی بعد از تعمید از آب بیرون آمد روح خدا به صورت کبوتری از آسمان نازل شد و بر او فرود آمد و صدای خدا را عیسی و یحیی شنیدند که می گفت: ((این است پسر حبیب من که از او خشنودم)) (متی 17:3)
یک روز جبرائیل فرشته به دختر باکره ای که مریم نام داشت اطلاع داد که دارای پسری خواهد شد که باید نام او را عیسی بگذارد. او پسر حضرت اعلی نامیده خواهد شد و سلطنت او جاودانی خواهد بود (لوقا 1: 26ـ38). این واقعه عبارت بود از انجام پیشگویی اشعیاء نبی که بیش از هفصد سال قبل از آن فرموده بود: (( باکره حامله شده پسری خواهد زائید...)) (اشعیاء 14:7). بعداً عیسی در شهر کوچکی نزدیک اورشلیم بنام بیت لحم، جائیکه داود هزار سال قبل بدنیا آمده بود، متولد گردید. تولد عیسی در بیت لحم به وسیله میکاء نبی که نظیر اشعیاء بیش از هفتصد سال قبل از میلاد مسیح زندگی می کرد پیشگویی شده بود (( و تو ای بیت لحم افراته، اگر چه در هزارهای یهودا کوچک هستی، از تو برای من کسی بیرون خواهد آمد که برقوم من اسرائیل حکمرانی خواهد نمود و طلوعهای او از قدیم و از ایام ازل بوده است)) (میکاء 2:5).
هنگام تولد او فرشته ای این واقعه را به چوپانان نزدیک بیت لحم اعلام کرد و چنین گفت: (( ... اینک بشارت خوشی عظیم به شما میدهم که برای جمیع قوم خواهد بود که امروز برای شما در شهر داود نجات دهنده ای که مسیح خداوند باشد متولد شد)) (لوقا 2: 10 و 11). مریم زن یوسف نجار شد و یوسف سرپرستی عیسی را در کودکی به عهده گرفت. عیسی هم در زمان جوانی در شهر ناصره که در آنجا بزرگ شده بود به شغل نجاری اشتغال داشت.
تا سی سالگی هیچگونه تعلیمی نداد و هیچ معجزه ای ننمود و مردم نمی دانستند که او همان مسیح موعود است که در انتظارش هستند. هنگامی که عیسی تقریباً سی ساله شد زمان آن رسید که خدمتی را که برای انجام آن به این جهان آمده بود شروع نماید. بنابراین ناصره را ترک کرد و نزد یحیی تعمید دهنده رفت. در آن موقع یحیی پیغام خدا را به عده زیادی که در اطرافش جمع بودند میرساند و آنها را به توبه دعوت مینمود و آنانی را که توبه میکردند در رود اردن، به نشانه پاکی از گناه، تعمید می داد. اگر چه عیسی در تمام زندگی اش هرگز خطائی مرتکب نشده بود از یحیی تعمید دهنده خواست که او را تعمید دهد و یحیی نیز او را اطاعت نمود. وقتی عیسی بعد از تعمید از آب بیرون آمد روح خدا به صورت کبوتری از آسمان نازل شد و بر او فرود آمد و صدای خدا را عیسی و یحیی شنیدند که می گفت: ((این است پسر حبیب من که از او خشنودم)) (متی 17:3)
کار مسیح در جهان چه بود؟
کار مسیح در جهان چه بود؟
عیسی مسیح به جهان آمد تا خدا را به انسان ظاهر سازد و انسان را به خدا نزدیک سازد و ملکوت خدا را بر زمین پایه گذاری نماید.
بنابراین خدا تصمیم گرفت دیوار گناه را از بین برده و قلب شرارت آمیز بشر را تغییر دهد تا اینکه انسان هم تمایل داشته باشد و هم قدرت پیدا کند که خدا را محبت و اطاعت نماید. خدای مقدس به آدم و حوا فرمود که اگر نافرمانی کنند خواهند مرد. والدین اولیه ما فرمان خدا را در مورد خودداری از خوردن میوه درخت معرفت نیک و بد اطاعت نکردند و خدا آنان را به مرگ محکوم نمود ولی ضمن اینکه آنها را تنبیه نمود به آنان وعده ای نیز داد تا آنان و فرزندانشان به کلی ناامید نباشند. شیطان به شکل ماری ظاهر شد و آنها را فریب داده بود و به همین دلیل خداوند به آنها اعلام داشت که شخصی از نسل آنان که از((ذریت زن)) میباشد در آینده سر مار را خواهد کوبید و مار هم پاشنه او را خواهد کوبید (پیدایش 15:3) مقصود خدا این بود که نجات دهنده ای که از ذریت زن متولد میشود ظاهر خواهد شد و شیطان را مقلوب خواهد کرد ولی در ضمن انجام این کار خودش توسط شیطان زخمی خواهد شد. این اولین وعده در مورد آمدن عیسی مسیح پسر مریم بود که به وسیله جان دادن بر روی صلیب و به خاطر گناهکاران و به وسیله قیام خود از مردگان شیطان را شکست داد.
اشعیاء در کتاب خود در مورد آمدن شخصی پیشگویی می کند که به جای گناهکاران متحمل رنج و عذاب و مرگ خواهد شد تا آنها بخشیده شوند و حیات یابند.
((او به سبب تقصیرهای ما مجروح و به سبب گناهان ما کوفته...)) به سبب زخمهای او ما شفا یافتیم.
این نجات دهنده ای که خدا وعده داد به عنوان قربانی برای گناهان بنی نوع بشر جان خود را فدا خواهد کرد.
یحیی تعمید دهنده گفت که عیسی بره خدا است که گناه جهان را برمیدارد( یوحنا 29:1). خود عیسی نیز قبل از مرگش فرمود که خون او برای آمرزش گناهان عده زیادی ریخته خواهد شد( متی 28:26). سپس خودش را داوطلبانه تسلیم کرد تا قربانی شود او با بخشیدن جان خود برای نجات گناهکاران محبت خدا را نسبت به انسان ظاهر ساخت و همچنین محبت الهی خودش را هم نشان داد.
نظر به اینکه خداوند عادل است گناهکاران را نخواهد بخشید مگر اینکه تاوان گناهان آنان پرداخته شود پس خدا بر اثر محبت عظیم خویش در مسیح ظاهر شد تا گناهان ما را بر خود بگیرد به وسیله مرگ پسرش که با او برابر است خدا کیفر گناهان تمام کسانی را که به عیسی ایمان می آورند پرداخته است.
بنابراین عیسی مسیح به وسیله مرگ داوطلبانه خویش بر روی صلیب دیوار جدایی بین انسان و خدا را از بین برد و برای گناهکاران این امکان را به وجود آورد که بخشیده شده و به خدای مقدس نزدیک شوند.
عیسی نه فقط بهتر از هر شخص دیگری خدا را معرفی کرد بلکه به وسیله زندگی مقدس خویش و محبت عمیق خود در مرگ برای ما گناهکاران اراده و نیت خدا را برای ما آشکار ساخت.
تنها هنگامی توانسته ایم خدا را واقعاً بشناسیم که خداوند را در عیسی مسیح ببینیم
((هر جوینده خدا، خدا را در مسیح خواهد یافت))
عیسی مسیح به جهان آمد تا خدا را به انسان ظاهر سازد و انسان را به خدا نزدیک سازد و ملکوت خدا را بر زمین پایه گذاری نماید.
بنابراین خدا تصمیم گرفت دیوار گناه را از بین برده و قلب شرارت آمیز بشر را تغییر دهد تا اینکه انسان هم تمایل داشته باشد و هم قدرت پیدا کند که خدا را محبت و اطاعت نماید. خدای مقدس به آدم و حوا فرمود که اگر نافرمانی کنند خواهند مرد. والدین اولیه ما فرمان خدا را در مورد خودداری از خوردن میوه درخت معرفت نیک و بد اطاعت نکردند و خدا آنان را به مرگ محکوم نمود ولی ضمن اینکه آنها را تنبیه نمود به آنان وعده ای نیز داد تا آنان و فرزندانشان به کلی ناامید نباشند. شیطان به شکل ماری ظاهر شد و آنها را فریب داده بود و به همین دلیل خداوند به آنها اعلام داشت که شخصی از نسل آنان که از((ذریت زن)) میباشد در آینده سر مار را خواهد کوبید و مار هم پاشنه او را خواهد کوبید (پیدایش 15:3) مقصود خدا این بود که نجات دهنده ای که از ذریت زن متولد میشود ظاهر خواهد شد و شیطان را مقلوب خواهد کرد ولی در ضمن انجام این کار خودش توسط شیطان زخمی خواهد شد. این اولین وعده در مورد آمدن عیسی مسیح پسر مریم بود که به وسیله جان دادن بر روی صلیب و به خاطر گناهکاران و به وسیله قیام خود از مردگان شیطان را شکست داد.
اشعیاء در کتاب خود در مورد آمدن شخصی پیشگویی می کند که به جای گناهکاران متحمل رنج و عذاب و مرگ خواهد شد تا آنها بخشیده شوند و حیات یابند.
((او به سبب تقصیرهای ما مجروح و به سبب گناهان ما کوفته...)) به سبب زخمهای او ما شفا یافتیم.
این نجات دهنده ای که خدا وعده داد به عنوان قربانی برای گناهان بنی نوع بشر جان خود را فدا خواهد کرد.
یحیی تعمید دهنده گفت که عیسی بره خدا است که گناه جهان را برمیدارد( یوحنا 29:1). خود عیسی نیز قبل از مرگش فرمود که خون او برای آمرزش گناهان عده زیادی ریخته خواهد شد( متی 28:26). سپس خودش را داوطلبانه تسلیم کرد تا قربانی شود او با بخشیدن جان خود برای نجات گناهکاران محبت خدا را نسبت به انسان ظاهر ساخت و همچنین محبت الهی خودش را هم نشان داد.
نظر به اینکه خداوند عادل است گناهکاران را نخواهد بخشید مگر اینکه تاوان گناهان آنان پرداخته شود پس خدا بر اثر محبت عظیم خویش در مسیح ظاهر شد تا گناهان ما را بر خود بگیرد به وسیله مرگ پسرش که با او برابر است خدا کیفر گناهان تمام کسانی را که به عیسی ایمان می آورند پرداخته است.
بنابراین عیسی مسیح به وسیله مرگ داوطلبانه خویش بر روی صلیب دیوار جدایی بین انسان و خدا را از بین برد و برای گناهکاران این امکان را به وجود آورد که بخشیده شده و به خدای مقدس نزدیک شوند.
عیسی نه فقط بهتر از هر شخص دیگری خدا را معرفی کرد بلکه به وسیله زندگی مقدس خویش و محبت عمیق خود در مرگ برای ما گناهکاران اراده و نیت خدا را برای ما آشکار ساخت.
تنها هنگامی توانسته ایم خدا را واقعاً بشناسیم که خداوند را در عیسی مسیح ببینیم
((هر جوینده خدا، خدا را در مسیح خواهد یافت))
عیسی مسیح کیست؟
عیسی مسیح کیست؟
از شرح زندگی عیسی مسیح که در چهار انجیل وجود دارد معلوم می شود که او واقعاً انسان بود. گرچه پدر جسمانی نداشت، ولی از طریق مادرش مریم، از نسل داود یعنی پیامبر و پادشاه بزرگ اسرائیل بود. عیسی مانند تمام مردم از نظر جسمی و روحی رشد کرد. غذا میخورد و میخوابید. شغلش نجاری بود. او خسته شد و با تمام خوشیها و رنجها و ناراحتی هایی که برای مردم در این جهان پیش می آید کاملاً آشنا گردید. بنابراین او قادر است در تمام تجربه های بشری با ما همدردی نماید (عبرانیان 18:2 و 15:4). چون عیسی انسان بود میتوانست ازدواج کند و فرزندانی داشته باشد ولی این کار را نکرد. بدون شک تصمیم او در این مورد با اطاعت کامل از نقشه ای که خدا برای او داشت اتخاذ گردید. تمام مردم حتی انبیاء و مقدسین گاهی از اطاعت خدا غفلت نموده اند و به همین دلیل گناهکار هستند. ولی در تمام زندگی عیسی هرگز کاری یا سخنی یا فکری که بر خلاف اراده مقدس خدا باشد مشاهده نشد. بنابراین تنها او انسان بی گناه است ( اول پطرس 22:2 و اول یوحنا 5:3).
اشخاصی که اعمال مسیح را دیدند شهادت دادند که قدرتش حیرت انگیز بوده است. زمانی کور مادررادی را ملاقات کرد و به او بینایی بخشید. در موقع دیگر وقتی او و شاگردانش سوار قایق کوچکی بودند و از دریاچه جلیل می گذشتند طوفان عظیمی نزدیک بود قایق را غرق کند ولی عیسی به باد و طوفان فرمان داد و دریا فوراً آرام گردید. مردی به نام ایلعازر را که 4 روز از مرگش گذشته بود از قبر بیرون خواند و آن مرده فوراً برخاست و از قبر بیرون آمد. ولی عظیم ترین عمل حیرت انگیز عیسی این است که همانطوری که پیشگویی کرده بود روز سوم پس از مرگ قیام کرد و به شاگردان خود ظاهر شد.
چه کسی غیر از عیسی توانسته است چنین اعمالی انجام دهد؟
عیسی خود ادعا کرد که پسر خدا است. او نه فقط در محاکمه خود در شورای یهود بلکه بارها قبل از آن محاکمه این ادعای مهم را در مورد خود نموده بود. بعلاوه او خدا را معمولاً (پدر من) خطاب میکرد. یک بار وقتی فرمود (( من و پدر یک هستیم)).
اگر کسی بگوید که عیسی پسر خدا نیست عیسی را دروغگو میشمارد و اگر عیسی دروغگو باشد هیچکس نباید به او ایمان داشته باشد. عیسی ادعا میکرد که پسر خداست در واقع همان فرمایش خدا را که در موقع تعمید وی از آسمان شنیده شد تکرار میکرد: (( تو پسر حبیب من هستی که از تو خشنودم)) (مرقس 11:1).
در انجیل عیسی (( کلمه خدا )) هم نامیده میشود. لقب پسر خدا همبستگی و یگانگی عیسی را با خدا که پدر واقعی او است نشان میدهد، ولی لقب (( کلمه خدا)) به ما میفهماند که خدا به وسیله عیسی مسیح با بنی نوع بشر سخن میگوید. در انجیل این طور می خوانیم : (( در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود)).
این شخص کامل از یک پیغمبر خیلی بزرگتر می باشد و در واقع با خدا یکی است. زیرا این آیات انجیل به ما میگوید که این شخص کلمه خدا و پسر خدا است. او از ابتدا با خدا یکی بود و همه چیز بوسیله او آفریده شد.
اولین کسانی که به عیسی ایمان آوردند و رسولان او شدند یهودی بودند و به یکتا پرستی و وحدانیت خدا اعتقاد کامل داشته اند. معهذا بعد از اینکه در حدود دو سال با عیسی زندگی کردند، اطمینان کامل پیدا کردند که استادشان با خدا یکی است و به همین دلیل بود که پطرس اعتراف کرد : (( تویی مسیح پسر خدای زنده)) (متی 16:16).
همچنین توما، هنگامی که عیسی زنده را پس از قیامش از مرگ دید، فریاد برآورد : (( ای خداوند من و ای خدای من)) (یوحنا 28:20).
خورشید را ملاحظه کنید که در آسمان قرار دارد و به قدری عظیم و پرحرارت است که اگر به زمین نزدیکتر شود همه از بین خواهند رفت. خورشید نور خود را که در حقیقت با خود آن تفاوتی ندارد میتاباند و به وسیله آن به دنیای ما نود و حرارت می بخشد. به همین طریق خدای بزرگ ما نور خود را که با خودش یکی است به دنیای ما می تاباند تا به ما حیات ببخشد. خدا این نور را که کلمه خود و پسر خود می خواند. این نور به صورت عیسی مسیح ظاهر شد که در باره خود فرمود: ((من نور عالم هستم کسی که مرا متابعت کند در ظلمت سالک نشود بلکه نور حیات را یابد)) (یوحنا 12:8). هنگامی که نور خورشید را مینگریم خورشید را مشاهده میکنیم و همچنین هنگامی که عیسی مسیح را مینگریم خدا را میبینیم . عیسی فرمود: ((هر کس که مرا دید پدر (یعنی خدا) را دیده است)) (یوحنا 9:14).
خدایی که بی اندازه بزرگ است تمام کارهای خود را از روی محبت انجام میدهد و به وسیله آمدنش به جهان در شخصیت مسیح محبت الهی خود را کاملاً بر ما مکشوف نموده است. پسر خدا که با پدر یکی بود جلال آسمانی را ترک کرد و به زمین آمد و چون انسانی فقیر زندگی کرد تا محبت عمیق خدا را به انسان آشکار سازد و آنان را به سوی خدا رهبری کند.
قبل از اینکه این قسمت را خاتمه دهیم مایلم برخی از اسامی و عناوین او را ذکر نمایم:
اسم او عیسی است که از یک کلمه عبری به معنی (( یهوه نجات است)) مشتق میباشد.
ـ عنوان اصلی او مسیح به معنی (( مسح شده)) می باشد. او به وسیله خدا مسح شد تا پادشاه عبدی باشد این همان عنوان عبری (( ماشیح)) می باشد که به وسیله یهودیان برای پادشاهی که ظهورش توسط پیامبران پیشگویی شده بود استعمال می شد.
ـ او ((عمانوئیل)) است که به معنی خدا با ما می باشد.
ـ او (( پسر خدا)) است.
ـ او ((کلمه خدا)) است.
ـ او ((پسر انسان)) است. این همان عنوانی است که عیسی غالباً در موقع اشاره به خود به کار میبرد. او هم خداست و هم انسان.
ـ او ((بره خدا)) است.
ـ او ((نجات دهنده جهان)) است.
ـ او ((پادشاه پادشاهان)) است.
ـ او ((خداوند)) است.
ـ او ((شبان نیکو)) است.
ـ او.((راه)) است.
ـ او ((حقیقت)) است.
ـ او ((حیات)) است.
ـ او ((نان حیات)) است.
ـ او ((تاک حقیقی)) است.
ـ او ((انسان کامل)) است.
ـ او ((داور)) است.
ـ او ((کاهن اعظم)) است.
ـ او ((قیامت)) است.
ـ او ((خداوند جلال)) است.
از شرح زندگی عیسی مسیح که در چهار انجیل وجود دارد معلوم می شود که او واقعاً انسان بود. گرچه پدر جسمانی نداشت، ولی از طریق مادرش مریم، از نسل داود یعنی پیامبر و پادشاه بزرگ اسرائیل بود. عیسی مانند تمام مردم از نظر جسمی و روحی رشد کرد. غذا میخورد و میخوابید. شغلش نجاری بود. او خسته شد و با تمام خوشیها و رنجها و ناراحتی هایی که برای مردم در این جهان پیش می آید کاملاً آشنا گردید. بنابراین او قادر است در تمام تجربه های بشری با ما همدردی نماید (عبرانیان 18:2 و 15:4). چون عیسی انسان بود میتوانست ازدواج کند و فرزندانی داشته باشد ولی این کار را نکرد. بدون شک تصمیم او در این مورد با اطاعت کامل از نقشه ای که خدا برای او داشت اتخاذ گردید. تمام مردم حتی انبیاء و مقدسین گاهی از اطاعت خدا غفلت نموده اند و به همین دلیل گناهکار هستند. ولی در تمام زندگی عیسی هرگز کاری یا سخنی یا فکری که بر خلاف اراده مقدس خدا باشد مشاهده نشد. بنابراین تنها او انسان بی گناه است ( اول پطرس 22:2 و اول یوحنا 5:3).
اشخاصی که اعمال مسیح را دیدند شهادت دادند که قدرتش حیرت انگیز بوده است. زمانی کور مادررادی را ملاقات کرد و به او بینایی بخشید. در موقع دیگر وقتی او و شاگردانش سوار قایق کوچکی بودند و از دریاچه جلیل می گذشتند طوفان عظیمی نزدیک بود قایق را غرق کند ولی عیسی به باد و طوفان فرمان داد و دریا فوراً آرام گردید. مردی به نام ایلعازر را که 4 روز از مرگش گذشته بود از قبر بیرون خواند و آن مرده فوراً برخاست و از قبر بیرون آمد. ولی عظیم ترین عمل حیرت انگیز عیسی این است که همانطوری که پیشگویی کرده بود روز سوم پس از مرگ قیام کرد و به شاگردان خود ظاهر شد.
چه کسی غیر از عیسی توانسته است چنین اعمالی انجام دهد؟
عیسی خود ادعا کرد که پسر خدا است. او نه فقط در محاکمه خود در شورای یهود بلکه بارها قبل از آن محاکمه این ادعای مهم را در مورد خود نموده بود. بعلاوه او خدا را معمولاً (پدر من) خطاب میکرد. یک بار وقتی فرمود (( من و پدر یک هستیم)).
اگر کسی بگوید که عیسی پسر خدا نیست عیسی را دروغگو میشمارد و اگر عیسی دروغگو باشد هیچکس نباید به او ایمان داشته باشد. عیسی ادعا میکرد که پسر خداست در واقع همان فرمایش خدا را که در موقع تعمید وی از آسمان شنیده شد تکرار میکرد: (( تو پسر حبیب من هستی که از تو خشنودم)) (مرقس 11:1).
در انجیل عیسی (( کلمه خدا )) هم نامیده میشود. لقب پسر خدا همبستگی و یگانگی عیسی را با خدا که پدر واقعی او است نشان میدهد، ولی لقب (( کلمه خدا)) به ما میفهماند که خدا به وسیله عیسی مسیح با بنی نوع بشر سخن میگوید. در انجیل این طور می خوانیم : (( در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود)).
این شخص کامل از یک پیغمبر خیلی بزرگتر می باشد و در واقع با خدا یکی است. زیرا این آیات انجیل به ما میگوید که این شخص کلمه خدا و پسر خدا است. او از ابتدا با خدا یکی بود و همه چیز بوسیله او آفریده شد.
اولین کسانی که به عیسی ایمان آوردند و رسولان او شدند یهودی بودند و به یکتا پرستی و وحدانیت خدا اعتقاد کامل داشته اند. معهذا بعد از اینکه در حدود دو سال با عیسی زندگی کردند، اطمینان کامل پیدا کردند که استادشان با خدا یکی است و به همین دلیل بود که پطرس اعتراف کرد : (( تویی مسیح پسر خدای زنده)) (متی 16:16).
همچنین توما، هنگامی که عیسی زنده را پس از قیامش از مرگ دید، فریاد برآورد : (( ای خداوند من و ای خدای من)) (یوحنا 28:20).
خورشید را ملاحظه کنید که در آسمان قرار دارد و به قدری عظیم و پرحرارت است که اگر به زمین نزدیکتر شود همه از بین خواهند رفت. خورشید نور خود را که در حقیقت با خود آن تفاوتی ندارد میتاباند و به وسیله آن به دنیای ما نود و حرارت می بخشد. به همین طریق خدای بزرگ ما نور خود را که با خودش یکی است به دنیای ما می تاباند تا به ما حیات ببخشد. خدا این نور را که کلمه خود و پسر خود می خواند. این نور به صورت عیسی مسیح ظاهر شد که در باره خود فرمود: ((من نور عالم هستم کسی که مرا متابعت کند در ظلمت سالک نشود بلکه نور حیات را یابد)) (یوحنا 12:8). هنگامی که نور خورشید را مینگریم خورشید را مشاهده میکنیم و همچنین هنگامی که عیسی مسیح را مینگریم خدا را میبینیم . عیسی فرمود: ((هر کس که مرا دید پدر (یعنی خدا) را دیده است)) (یوحنا 9:14).
خدایی که بی اندازه بزرگ است تمام کارهای خود را از روی محبت انجام میدهد و به وسیله آمدنش به جهان در شخصیت مسیح محبت الهی خود را کاملاً بر ما مکشوف نموده است. پسر خدا که با پدر یکی بود جلال آسمانی را ترک کرد و به زمین آمد و چون انسانی فقیر زندگی کرد تا محبت عمیق خدا را به انسان آشکار سازد و آنان را به سوی خدا رهبری کند.
قبل از اینکه این قسمت را خاتمه دهیم مایلم برخی از اسامی و عناوین او را ذکر نمایم:
اسم او عیسی است که از یک کلمه عبری به معنی (( یهوه نجات است)) مشتق میباشد.
ـ عنوان اصلی او مسیح به معنی (( مسح شده)) می باشد. او به وسیله خدا مسح شد تا پادشاه عبدی باشد این همان عنوان عبری (( ماشیح)) می باشد که به وسیله یهودیان برای پادشاهی که ظهورش توسط پیامبران پیشگویی شده بود استعمال می شد.
ـ او ((عمانوئیل)) است که به معنی خدا با ما می باشد.
ـ او (( پسر خدا)) است.
ـ او ((کلمه خدا)) است.
ـ او ((پسر انسان)) است. این همان عنوانی است که عیسی غالباً در موقع اشاره به خود به کار میبرد. او هم خداست و هم انسان.
ـ او ((بره خدا)) است.
ـ او ((نجات دهنده جهان)) است.
ـ او ((پادشاه پادشاهان)) است.
ـ او ((خداوند)) است.
ـ او ((شبان نیکو)) است.
ـ او.((راه)) است.
ـ او ((حقیقت)) است.
ـ او ((حیات)) است.
ـ او ((نان حیات)) است.
ـ او ((تاک حقیقی)) است.
ـ او ((انسان کامل)) است.
ـ او ((داور)) است.
ـ او ((کاهن اعظم)) است.
ـ او ((قیامت)) است.
ـ او ((خداوند جلال)) است.
خدا کیست؟
خدا کیست
مسیحیان درباره خدا چه عقیده ای دارند؟)) مهمترین موضوع در هر مذهب عبارت از عقاید و نظریات
آن مذهب درباره خدا است. میدانم که اشخاص بی اطلاع به شما گفته اند که مسیحیان سه خدا را پرستش می کنند. حتی برخی تصور می کنند که ما صلیب و حتی مجسمه ها و تمثالهای انسانی را پرستش کرده و مورد نیایش قرار می دهیم. لازم است شما را مطمئن سازم که این سخنان کاملاً غلط است. مسیحیان واقعی پیوسته به خدای واحد حقیقی ایمان داشته اند و اگر بعضی از آنها خدایان دیگری را پرستش کرده اند مرتکب بزرگترین اشتباه گردیده اند. توجه فرمائید، عیسی مسیح به شخصی که از او سوال کرد که بزرگترین حکم خدا چه میباشد چه پاسخی داد: ((خداوند خدای ما خداوند واحد است و خداوند خدای خود را به تمامی دل و تمامی جان و تمامی خاطر و تمامی قوت خود محبت نما که اول از احکام این است)) (مرقس 12: 29ـ33 ). جمیع انبیای خدا در دوران قدیم اعلام داشته اند که خدا واحد است و علیه بتها و همه کسانیکه خدایانی غیر از خدای واحد حقیقی میپرستیدند فریاد اعتراض برمیاوردند.
همچنین مسیحیان به خدائی ایمان دارند که نه آغازی داشت و نه انتهایی خواهد داشت، زیرا خدا ازلی و ابدی است. ما به خدایی ایمان داریم که بر همه چیز آگاهی دارد و مالک تمام قدرتها می باشد و تمام چیزهای دیدنی و نادیدنی را بوسیله کلام خود آفریده است. اگر کسی به خورشید و ماه و میلونها ستاره بنگرد و سعی نماید حتی جزئی از عظمت و شکوه آفرینش را درک نماید، طبعاً با داود نبی هم صدا خواهد شد: (( آسمان جلال خدا را بیان می کند و فلک از عمل دستهایش خبر می دهد)) (مزمور 19: 1 ). حکمت و توانایی خدایی ما چقدر عظیم است که نه فقط کهکشان را در فضای لایتناهی و کوچکترین گلها و حشرات را در زمین آفریده بلکه آنها را حفظ می کند! خدا قادر مطلق است و می تواند هر چه بخواهد انجام دهد. او برای این جهان نقشه ای طرح نموده است و هیچ چیز قادر نیست او را از اجرای مقصودش باز دارد.
ما ایمان داریم که خداوند نه تنها عظیم و قادر است بلکه عادل و قدوس نیز می باشد. در زمان گذشته یونانیها و رومیها که خدایان متعددی را قبول داشته اند فکر می کردند که خدایان مانند انسان ها دروغ میگویند و دزدی و قتل و زنا می کنند و کارهای شرارت آمیز دیگری انجام می دهند. ولی در کتاب مقدس مسیحیان درباره قدوسیت کامل خدا اشارت فراوانی وجود دارد یعنی او از هرگونه ناپاکی کاملاً مبرا است.
یکی از خادمین خدا در رویا، مخلوقات آسمانی را دید که در حضور مقدس خدا، او را ستایش میکنند و می گویند (( قدوس، قدوس، قدوس خداوند خدای قادر مطلق....)) (مکاشفه 8:4 ). بنابرین گرچه جمیع قدرتها در دست توانای خداست ولی او نمی تواند کاری که برخلاف ذات اقدسش باشد انجام دهد. مثلاً خدا نمیتواند دروغ بگوید و یا عملی غیر عادلانه انجام دهد.
مسلم است که خدا چون انسانها دارای بدنی نیست و به زمان و مکان مشخصی محدود نمی باشد بلکه همیشه در همه جا حاضر است. هر چند گاهی از دستها و چشمها و قلب خدا سخن میگوئیم ولی این اصطلاحات جسمانی را برای بیان مقاصد روحانی و معنوی بکار می بریم. زیرا خدا که بسیار متعال و از ما خیلی بالاتر است، ایمان داریم که در عین حال به ما خیلی نزدیک میباشد. بنابراین می گوئیم که او ما را با چشمان خود می بیند و با دستهای خود محافظت میفرماید و ما را با قلب خود محبت می نماید.
گرچه جمیع صفات خدا برای ما اهمیت فراوانی دارد، ما مسیحیان مخصوصاً شکرگزاریم که خدایی که او را ستایش و نیایش میکنیم خدای محبت است. این صفت الهی بقدری مهم است که کتاب مقدس تاکید می کند که (( خدا محبت است)) ( اول یوحنا 8:4 )، یعنی هرچه خدا می اندیشد و عمل می کند از روی محبت می باشد. خدا محبت خود را به بنی نوع بشر به انواع مختلف ظاهر میسازد که از آن جمله است تامین احتیاجات بشری از قبیل باران و آفتاب و غذا و آب و پوشاک و فراهم ساختن سایر احتیاجاتی که برای زندگی انسان بر روی زمین مورد نیاز است. او همچنین محبت خود را با فرستادن انبیاء به ما ظاهر ساخت تا انبیاء درباره او با ما سخن گویند. بزرگترین عمل محبت آمیز او فرستادن نجات دهنده بود که بعداً در این مورد توضیح بیشتری خواهم داد. خدا تمام کسانی را که آفریده است دوست میدارد و برای آنها خوبی و سعادت میخواهد. حضرت داود توجه و راهنمایی خدا را نسبت به خود در این کلمات بسیار جالب و زیبا بیان میکند: (( خداوند شبان من است محتاج به هیچ چیز نخواهم بود. در مرتعهای سبز مرا رهبری میکند. جان مرا می خواباند، نزد آبهای راحت مرا رهبری میکند. جان مرا بر میگرداند و بخاطر نام خود براههای عدالت هدایتم مینماید.)) (مزمور 23: 1ـ3).
البته بسیار طبیعی است که خدا آنانی را که او را دوست میدارند و اطاعت نمی کنند دوست دارد؟ مسلم است چون او مقدس است هر نوع خوبی را دوست داشته و از هر نوع شرارت نفرت دارد. هنگامی که مردم اعمال شرارت آمیز انجام می دهند که مورد نفرت خدا می باشد، خدا نسبت به اینگونه افراد غضبناک می شود بطوریکه حضرت داود به خدا می گویند: (( از همه بطالت کنندگان نفرت میکنی)) (مزمور 5:5). خدا تنفر خود را به بدی بوسیله تنبه آنانیکه شرارت را پیروی می کنند و مطیع او نیستند ظاهر می سازد. وقتی کتاب مقدس را می خوانیم ملاحضه میکنیم که خدا چگونه افراد و همچنین ملتهائی را که به مخالفت او برخاستند و از توبه (یعنی پشیمان از اعمال شرارت آمیز خود) امتناع ورزیدند معدوم ساخت.
ولی اکنون اجازه بفرمائید حقیقت پرارزش و جالبی را برای شما بیان نماییم. خدا در عین حال که از شریران متنفر است، از طرفی می خواهد آنان را از جمیع گناهانشان آزادی و نجات بخشد. او آنها را دوست دارد و مانند پدری است که با وجودی که پسرش اوامر او را ناچیز میشمارد باز هم به او عشق می ورزد و او را محبت می نماید. این محبت عجیب خدا نسبت به گناهکاران به وسیله یکی از داستانهای عیسی مسیح بطور واضح نشان داده شده است. در این داستان عیسی مسیح فرمود، پسری که پدرش هنوز در قید حیات بود از او خواست که میراثش را به او بسپارد. پسر پس از دریافت میراث خود خانه پدر را ترک کرد و تمام ثروت خود را در زندگی شرارت آمیز تلف نمود. ولی هنگامی که بیچیز شد و تمام اموالش را از دست داد و از گرسنگی به مرگ نزدیک شد، تصمیم گرفت نزد پدر خود برگردد و به گناه خود اعترف نماید. پدرش بمحض دیدن او از مسافت دور بسویش دوید و او را در آغوش گرفت و بوسید و جشن بزرگی بمانست برگشت او برپا کرد. از آنجائیکه پدرش نسبت به او محبت عمیق داشت او را بخشید و او را که در شرارت غرق شده بود پذیرفت. عیسی مسیح فرمود بهمین طریق خدا آنانی را که به او گناه می ورزند محبت می نماید (لوقا 10 : 11ـ24). دانستن اینکه خدا ما را محبت می نماید و مایل است ما را ببخشد و حاضر است هنگامی که بسویش برگردیم و توبه نمائیم ما را بپذیرد، خبر بسیار خوش و دل انگیزی برای ما گناهکاران میباشد.
در کتاب مقدس نامهای بسیاری برای خدا ذکر شده که از آن جمله عبارتند: قادر مطلق، خداوند، یهوه، ابدی، زنده، متعال، قدوس، عادل، پادشاه، داور، خالق، نجات دهنده و شبان مردم. ولی آن نامی که ما مسیحیان بیش از همه به آن علاقه داریم عبارتست از ((پدر آسمانی)). هنگامی که عیسی مسیح درباره خدا صحبت می فرمود اغلب او را (( پدر من )) خطاب می کرد و به شاگردانش فرمود هنگامی که دعا می کنید بگویید: (( ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد...)) (متی 9:6
منبع: از کتاب مسیحیت چیست؟ نوشته ای از دکتر ویلیام م. میلر.
آن مذهب درباره خدا است. میدانم که اشخاص بی اطلاع به شما گفته اند که مسیحیان سه خدا را پرستش می کنند. حتی برخی تصور می کنند که ما صلیب و حتی مجسمه ها و تمثالهای انسانی را پرستش کرده و مورد نیایش قرار می دهیم. لازم است شما را مطمئن سازم که این سخنان کاملاً غلط است. مسیحیان واقعی پیوسته به خدای واحد حقیقی ایمان داشته اند و اگر بعضی از آنها خدایان دیگری را پرستش کرده اند مرتکب بزرگترین اشتباه گردیده اند. توجه فرمائید، عیسی مسیح به شخصی که از او سوال کرد که بزرگترین حکم خدا چه میباشد چه پاسخی داد: ((خداوند خدای ما خداوند واحد است و خداوند خدای خود را به تمامی دل و تمامی جان و تمامی خاطر و تمامی قوت خود محبت نما که اول از احکام این است)) (مرقس 12: 29ـ33 ). جمیع انبیای خدا در دوران قدیم اعلام داشته اند که خدا واحد است و علیه بتها و همه کسانیکه خدایانی غیر از خدای واحد حقیقی میپرستیدند فریاد اعتراض برمیاوردند.
همچنین مسیحیان به خدائی ایمان دارند که نه آغازی داشت و نه انتهایی خواهد داشت، زیرا خدا ازلی و ابدی است. ما به خدایی ایمان داریم که بر همه چیز آگاهی دارد و مالک تمام قدرتها می باشد و تمام چیزهای دیدنی و نادیدنی را بوسیله کلام خود آفریده است. اگر کسی به خورشید و ماه و میلونها ستاره بنگرد و سعی نماید حتی جزئی از عظمت و شکوه آفرینش را درک نماید، طبعاً با داود نبی هم صدا خواهد شد: (( آسمان جلال خدا را بیان می کند و فلک از عمل دستهایش خبر می دهد)) (مزمور 19: 1 ). حکمت و توانایی خدایی ما چقدر عظیم است که نه فقط کهکشان را در فضای لایتناهی و کوچکترین گلها و حشرات را در زمین آفریده بلکه آنها را حفظ می کند! خدا قادر مطلق است و می تواند هر چه بخواهد انجام دهد. او برای این جهان نقشه ای طرح نموده است و هیچ چیز قادر نیست او را از اجرای مقصودش باز دارد.
ما ایمان داریم که خداوند نه تنها عظیم و قادر است بلکه عادل و قدوس نیز می باشد. در زمان گذشته یونانیها و رومیها که خدایان متعددی را قبول داشته اند فکر می کردند که خدایان مانند انسان ها دروغ میگویند و دزدی و قتل و زنا می کنند و کارهای شرارت آمیز دیگری انجام می دهند. ولی در کتاب مقدس مسیحیان درباره قدوسیت کامل خدا اشارت فراوانی وجود دارد یعنی او از هرگونه ناپاکی کاملاً مبرا است.
یکی از خادمین خدا در رویا، مخلوقات آسمانی را دید که در حضور مقدس خدا، او را ستایش میکنند و می گویند (( قدوس، قدوس، قدوس خداوند خدای قادر مطلق....)) (مکاشفه 8:4 ). بنابرین گرچه جمیع قدرتها در دست توانای خداست ولی او نمی تواند کاری که برخلاف ذات اقدسش باشد انجام دهد. مثلاً خدا نمیتواند دروغ بگوید و یا عملی غیر عادلانه انجام دهد.
مسلم است که خدا چون انسانها دارای بدنی نیست و به زمان و مکان مشخصی محدود نمی باشد بلکه همیشه در همه جا حاضر است. هر چند گاهی از دستها و چشمها و قلب خدا سخن میگوئیم ولی این اصطلاحات جسمانی را برای بیان مقاصد روحانی و معنوی بکار می بریم. زیرا خدا که بسیار متعال و از ما خیلی بالاتر است، ایمان داریم که در عین حال به ما خیلی نزدیک میباشد. بنابراین می گوئیم که او ما را با چشمان خود می بیند و با دستهای خود محافظت میفرماید و ما را با قلب خود محبت می نماید.
گرچه جمیع صفات خدا برای ما اهمیت فراوانی دارد، ما مسیحیان مخصوصاً شکرگزاریم که خدایی که او را ستایش و نیایش میکنیم خدای محبت است. این صفت الهی بقدری مهم است که کتاب مقدس تاکید می کند که (( خدا محبت است)) ( اول یوحنا 8:4 )، یعنی هرچه خدا می اندیشد و عمل می کند از روی محبت می باشد. خدا محبت خود را به بنی نوع بشر به انواع مختلف ظاهر میسازد که از آن جمله است تامین احتیاجات بشری از قبیل باران و آفتاب و غذا و آب و پوشاک و فراهم ساختن سایر احتیاجاتی که برای زندگی انسان بر روی زمین مورد نیاز است. او همچنین محبت خود را با فرستادن انبیاء به ما ظاهر ساخت تا انبیاء درباره او با ما سخن گویند. بزرگترین عمل محبت آمیز او فرستادن نجات دهنده بود که بعداً در این مورد توضیح بیشتری خواهم داد. خدا تمام کسانی را که آفریده است دوست میدارد و برای آنها خوبی و سعادت میخواهد. حضرت داود توجه و راهنمایی خدا را نسبت به خود در این کلمات بسیار جالب و زیبا بیان میکند: (( خداوند شبان من است محتاج به هیچ چیز نخواهم بود. در مرتعهای سبز مرا رهبری میکند. جان مرا می خواباند، نزد آبهای راحت مرا رهبری میکند. جان مرا بر میگرداند و بخاطر نام خود براههای عدالت هدایتم مینماید.)) (مزمور 23: 1ـ3).
البته بسیار طبیعی است که خدا آنانی را که او را دوست میدارند و اطاعت نمی کنند دوست دارد؟ مسلم است چون او مقدس است هر نوع خوبی را دوست داشته و از هر نوع شرارت نفرت دارد. هنگامی که مردم اعمال شرارت آمیز انجام می دهند که مورد نفرت خدا می باشد، خدا نسبت به اینگونه افراد غضبناک می شود بطوریکه حضرت داود به خدا می گویند: (( از همه بطالت کنندگان نفرت میکنی)) (مزمور 5:5). خدا تنفر خود را به بدی بوسیله تنبه آنانیکه شرارت را پیروی می کنند و مطیع او نیستند ظاهر می سازد. وقتی کتاب مقدس را می خوانیم ملاحضه میکنیم که خدا چگونه افراد و همچنین ملتهائی را که به مخالفت او برخاستند و از توبه (یعنی پشیمان از اعمال شرارت آمیز خود) امتناع ورزیدند معدوم ساخت.
ولی اکنون اجازه بفرمائید حقیقت پرارزش و جالبی را برای شما بیان نماییم. خدا در عین حال که از شریران متنفر است، از طرفی می خواهد آنان را از جمیع گناهانشان آزادی و نجات بخشد. او آنها را دوست دارد و مانند پدری است که با وجودی که پسرش اوامر او را ناچیز میشمارد باز هم به او عشق می ورزد و او را محبت می نماید. این محبت عجیب خدا نسبت به گناهکاران به وسیله یکی از داستانهای عیسی مسیح بطور واضح نشان داده شده است. در این داستان عیسی مسیح فرمود، پسری که پدرش هنوز در قید حیات بود از او خواست که میراثش را به او بسپارد. پسر پس از دریافت میراث خود خانه پدر را ترک کرد و تمام ثروت خود را در زندگی شرارت آمیز تلف نمود. ولی هنگامی که بیچیز شد و تمام اموالش را از دست داد و از گرسنگی به مرگ نزدیک شد، تصمیم گرفت نزد پدر خود برگردد و به گناه خود اعترف نماید. پدرش بمحض دیدن او از مسافت دور بسویش دوید و او را در آغوش گرفت و بوسید و جشن بزرگی بمانست برگشت او برپا کرد. از آنجائیکه پدرش نسبت به او محبت عمیق داشت او را بخشید و او را که در شرارت غرق شده بود پذیرفت. عیسی مسیح فرمود بهمین طریق خدا آنانی را که به او گناه می ورزند محبت می نماید (لوقا 10 : 11ـ24). دانستن اینکه خدا ما را محبت می نماید و مایل است ما را ببخشد و حاضر است هنگامی که بسویش برگردیم و توبه نمائیم ما را بپذیرد، خبر بسیار خوش و دل انگیزی برای ما گناهکاران میباشد.
در کتاب مقدس نامهای بسیاری برای خدا ذکر شده که از آن جمله عبارتند: قادر مطلق، خداوند، یهوه، ابدی، زنده، متعال، قدوس، عادل، پادشاه، داور، خالق، نجات دهنده و شبان مردم. ولی آن نامی که ما مسیحیان بیش از همه به آن علاقه داریم عبارتست از ((پدر آسمانی)). هنگامی که عیسی مسیح درباره خدا صحبت می فرمود اغلب او را (( پدر من )) خطاب می کرد و به شاگردانش فرمود هنگامی که دعا می کنید بگویید: (( ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد...)) (متی 9:6
منبع: از کتاب مسیحیت چیست؟ نوشته ای از دکتر ویلیام م. میلر.
اشتراک در:
پستها (Atom)